نظام امامت در قرآن کریم و تفاوت امام با پیامبر»، «پنج نظریه درباره ماهیت بحث امامت و نظر مختار»، «امامت در سه مقیاس کلان، میانی و خُرد»، «ادله امامت در مقیاس میانی» و «مخالفان نظام مدیریتی امامت» از جمله عناوین بررسی شده در فصل اول کتاب «امام محله؛ مقدمهای بر امامت در مقیاس میانی و سازوکارهای تنفّذ آن» است.
به گزارش روابط عمومی بنیاد هدایت، فصل اول کتاب «امام محلّه؛ مقدمهای بر امامت در مقیاس میانی و سازوکارهای تنفّذ آن» با عنوان کلیات به تعاریف، مفاهیم، مبانی، تقسیمات و بحث روشی میپردازد.
«نظام امامت در قرآن کریم و تفاوت امام با پیامبر» نخستین موضوعی است که در فصل اول کتاب به آن پرداخته شده است. در این بخش میخوانیم:« با پیروزی انقلاب اسلامی هنگام بحث و تحریر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تعابیری نظیر «ولایت امر، امامت مستمر و امامت امّت» دوباره احیا شد تا بعد از یک دوره رکود نسبی، بار دیگر این واژهها در مناسبات سیاسی اجتماعیِ منطقه اسلامی، صورت عینی و وجود ملموس به خود گیرد.
در حقیقت، تعابیر یاد شده در مورد اصل ولایت فقیه، به همان تفکّر و جریان اصیل عقیدتی، فرهنگی و تاریخی اشاره دارد که در قرآن کریم و روایات آمده ولایت فقیه از «ولایت در امور حِسبیه» و «ولایت بر صغار و دیوانگان» شروع مىشود و تا «ولایت بر فرزانگان» و کلّیه شؤون اجتماعی جامعه اسلامی امتداد مییابد و مرکز تدبیر مجتمع مسلمین در همه زمینههاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و … می باشد و در صدد است حیات اجتماعی دین و حضور پر دامنه آن را در جهان معاصر تضمین نماید».
نظر مختار نویسنده درباره ماهیت بحث امامت
در بخش دوم این فصل به بررسی پنج نظریه درباره ماهیت بحث امامت پرداخته شده است و در نهایت نویسنده نظر مختار خود را اینگونه بیان کرده است: «اگر امامت را مسألهای مربوط به فلسفه و حکمت بدانیم نه فقط از جامعیت، قُدسیت و ریشه الاهی امامت بلکه از ظرافت معنوی این مفهوم که اتفاقا بار اصلی را در نظام دینی بر دوش دارد کاسته میشود؛ و اگر فقط از علم کلام (قدیم یا جدید) بدانیم فقط جنبه عقیدتی یا معرفتی پیدا میکند و اگر فقط از دریچه فقه (خُرد یا کلان) به آن بنگریم تنها صبغه عملی فردی یا اجتماعی میگیرد و بخش دیگری از مسائل مهم امامت که بیشتر جنبه معرفتی دارد (مثل مسأله ادله امامت عامه و امامت میانی و نیز مرکزیت و محوریت امام در عینیت جامعه و …) مغفول میماند.
لذا با توجّه به مسائل امامت در شکل جدید آن، به نظر میرسد بهتر است آن را موضوعی بین رشتهای با ترکیبی از چهار امر یاد شده به اضافه کلام جدید بدانیم؛ یعنی ترکیبی از این پنج امر: ۱ـ کلام قدیم، ۲ـ حکمت عملی و فلسفه مضاف، ۳ـ کلام جدید، ۴ـ فقه خُرد، و ۵ـ فقه کلان.»
«خطوط کلّی امامت و کارکردهای امام» موضوع سومی است که در این فصل به آن پرداخته شده است. در این بخش به خطبه فدکیه حضرت فاطمه سلام الله علیها، رساله حقوق امام سجاد علیه السلام و روایتی از امام رضا علیه السلام درباره مسئله امامت، استناد میشود.
امام؛ روح وحدت و نخ تسبیح جامعه
در جمع بندی این بخش نوشته شده:«امام روح وحدت و نخ تسبیح جامعه است و ملاک، مناط، قطبنما و فصل الخطاب و لنگرِ کشتیِ جامعه و عامل تعادل آن است. این تعابیر، گاهی به زبان تشبیه است و بار معنایی خاصی دارد که محتاج فهم اجتهادی، موضوع شناسی و شرح و بسط میباشد. با این حال به وضوح روشن است که بنا نیست امام فقط به امور باطنی بپردازد، بلکه کارکرد اجتماعی و عینی در زندگی انسانها دارد، ولی از جنس مدیریت عالی بوده و بنا نیست جای مدیر اجرایی را اشغال کند».
«اصطلاح جدید امامت خاصّه و عامه» موضوع بعدی است؛ در این باره میخوانیم: « در اصطلاح جدید، امامت معصومین علیهم السلام امامت خاصه نام گذاری گردید و امامت غیر معصوم که نیابت از امام معصوم علیه السلام در عصر غیبت میباشد امامت عامه نامیده شد».
«امامت در سه مقیاس کلان، میانی و خُرد» پنجمین موضوعی است که در این فصل آمده است. امامت در سطح کلان، به مثابه عالیترین نهاد و مقام حاکمیتی است. حکومت دینی به صور مختلفی ممکن است تصوّر شود که در بعضی از صور حتّی ممکن است نوعی نظام پادشاهی، امیری یا مَلِکی را هم به شرط عدالت و تأیید ولیّ زمان شامل گردد. امّا امامت، اصیلترین صورت حاکمیت و حکومت دینی است که به نوبهی خود چارچوبهی کلّی نظام سیاسی اجتماعی را رقم میزند.
امامت در سطح میانی/ تعریف امام محله
امامت در سطح میانی، به مثابه فعالیت اجتماعی و رفتار جمعی است که در فرهنگ عمومی نمود مییابد. «نائب الامام»، «ولاه الامام»، «وکیل الامام»، «کفیل الامام»، «سفیر الامام»، «امام الحاج»، «امام جمعه»، «امام جماعتِ شهر و روستا»، «امام بازار» و… و تعبیر «امام محلّه»، جملگی از مصادیق امامت در مقیاس میانی است.
امامت در سطح خرد به مثابه آگاهی فردی و پایههای فکری، اخلاق، رفتار و کنشهای شخصی است.
در بخش ششم این فصل چهار شکل از امامت در مقیاس میانی را تشریح کرده و در تعریف امام محله آورده است:« امام محلّه شعبهای از امامت در مقیاس میانی است که در بیرونی ترین دایره امامت در یک محله معیّن بدون نصب ولی با انتساب ایمانی و عقیدتی به حاکمیت و از جایگاه مسجد محلّه به ارائه خدمات دینی و انجام وظایف حاکمیتی مربوطه به نمایندگی از مردم اشتغال دارد و به عنوان نقطه وصل دو سویه بین امام و امّت عمل می کند».
ادله قرآنی در اثبات جایگاه امامت محله
«ادلّه امامت در مقیاس میانی» عنوان بخش هفتم، فصل اول است؛ در این بخش پس از تبیین ضرورت امامت و امام برای محله، به اشارات قرآنیِ مُثبِت امامت میانی پرداخته است. آیه ۱۴۱ سوره نساء، آیه ۲۸ سوره آل عمران، آیه ۱۱۳ سوره هود، آیه ۳۵ سوره یونس، و آیه ۶ سوره احزاب، از جمله آیاتی است که به آنها استشهاد و استدلال شده است.
«مراتب طولی و عرضی امامت و دلیل آن» موضوع بخش هشتم این فصل است؛ در بخشی از این مطلب آمده است: «امامت خاصّه استمرار راه انبیا، و امامت عامّه نازل منزله امامت خاصّه است؛ و امامت میانی و امامان محلّه شعاع امامت کلان. لذا امامت در مقیاس میانی از نظر مفهومی، وجودی، معرفتی و حجّیتی دارای وابستگی کاملی با امامت در مقیاس کلان است».
در بخش «درجات دست نایافتنی امامت خاصه و نتایج آن» میخوانیم: « امامت عامه در مقیاس کلان (که در زمان غیبت در رأس نظام اسلامی قرار میگیرد)، با آن که حکمش بر همگان حجّت و ممضی است، ولی معصوم نیست؛ چرا که «العصمه لأهلها». و وقتی امامت کلان چنین باشد، مسأله در مورد امامت در مقیاس میانی و امامان محلّه روشنتر خواهد بود و جایی برای توهّم مصونیت از خطا و اشتباه باقی نمیماند».
مخالفان نظام مدیریتی امامت
«مخالفان نظام مدیریتی امامت» عنوان بخش بعدی است در این زمینه نوشته شده است:« مخالفت با ورود متولّیان امر دین در امور نظام اجتماعی سیاسی مخالف (و به تعبیر ما مخالفت با ایجاد نظام مدیریتی ساختارمند امامت) یک نظریه معروف ذیل عنوان «جدایی دین از سیاست» است. البته این نظریه ظاهرا عمده نظرش به امامت در مقیاس کلان است، ولی به نظر میرسد اگر استدلال هایی که برای این نظریه ارائه شده درست باشد حتی نظام مدیریتی امامت در مقیاس میانی را هم شامل میشود».
«شمول امامت بر امور دنیایی و حاکمیتی»، «تقابل نظام امامت و سکولاریته»، «پرسشهای امامت در مقیاسهای سه گانه»، «بحث روشی و منابع همسو» عناوین چهار بخش پایانی این فصل است.
گفتنی است، کتاب«امام محلّه؛ مقدمهای بر امامت در مقیاس میانی و سازوکارهای تنفّذ آن» به قلم حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا ترابی، مدیر آکادمی اسلامی آلمان نوشته شده است.