گلبرگ‌هایی از خاطرات شهید وحدت؛

سلوک شهید مفتح در امامت و مردمداری

سلوک شهید مفتح در امامت و مردمداری
رضا رفیعی‌مهر
0
۲۷ آذر ۱۴۰۰

به گزارش مرکز رسانه بنیاد هدایت، شهید آیت الله دکتر مفتح در زمره عالمانی است که عمر شریف خویش را در راه احیای معارف اسلامی و نشر فرهنگ اهل بیت به کار گرفته و در سنگرهای گوناگون به ستیز با جهل و تباهی و ستم پرداخته اند. آن اسوه فضیلت برای آنکه دانشگاه را از تهاجم فرهنگی استعمار و علف‌های هرز طاغوتی نجات دهد چشمه‌هایی از ارزش‌های والای دینی را در این کانون اندیشه، جاری ساخت و در عصری که نغمه جدایی دین از دانش ساز گردیده بود و شب پرستان کوردل با تبلیغات نفاق افکنانه خویش بذر تنافر و ضدیت بین حوزه و دانشگاه می‌پاشیدند نامبرده این دو کانون را به هم پیوند داد و فرهنگ حاکم بر دانشگاه را که ارمغان غرب بود متحول ساخت و باورهای دینی را بر فضای آن حاکم نمود و به مصداق زکاه العلم نشره جرعه هایی از اندیشه‌هایی را که در حوزه آموخته بود به کام دانشجویان شیفته فضیلت سرازیر نمود.

تبدیل مسجد به مرکز مبارزه

مسجد جاوید را که به همت شهید مفتح تبدیل به مرکز مبارزه شده بود، در سال ۵۲ بستند و ایشان را به زندان انداختند. چند ماهی زندان بودند و به محض اینکه آزاد شدند، مسجد نیمه ساخت قبا را به عنوان مرکز مبازره انتخاب کردند. برای انتخاب نام این مسجد با دوستانشان مشورت کردند و این نام را از مسجد قبایی که آغازگر انقلاب رسول اکرم -ص بود، الهام گرفتند. همان گونه که مسجد قبا در زمان حضرت رسول -ص منشأ حرکت و تحول نوینی در اسلام شد، مسجد قبا را نیز به همین نیت نامگذاری وآیه«لمسجد اسس علی التقوی» را به عنوان آرم مسجد انتخاب کردند و مبارزاتشان را در آنجا شکل دادند. «جت الاسلام محمد هادی مفتح، ص۲۵ ماهنامه شاهد یاران»

روشنگری با وجود ممنوع المنبر بودن

مرحوم شهید مفتح خودشان ممنوع المنبر بودند و اجازه نداشتند صحبت کنند. ایشان در هفته یکی دو بار، همان طورکه سر سجاده نشسته بودند، رویشان را به مردم می کردند و به عنوان ترجمه دعا و یا به عنوان بحثی درباره آیه ای از قرآن صحبت می کردند و تقریباً مطالبی را باید می گفتند در ظرف ۱۰ دقیقه یا یک ربع بیان می کردند. «ماشاءالله رحیمی، ص۶۳، ماهنامه شاهد یاران»

برخورد ملاطفت آمیز با جوانان

جوانان از طبقات مختلف، به خصوص دانشجویان، زیاد به منزل ما رفت و آمد داشتند. شهید مفتح با آنها برخورد بسیار ملاطفت آمیزی داشتند و اشتباهاتشان برای ایشان قابل اغماض بود یکی از دوستان وی نقل می کند قبل از انقلاب یک بار مسجد قبا بودم و بعد از نماز عده ای با شهید مفتح نشسته بودیم و جوانی که خیلی سرو شکل مناسبی نداشت، بعد از نماز آمد و بی مقدمه گفت، ”حاج آقا!این کار حلال است یا حرام. ” شهید مفتح جواب می دهند که”نه! همه اش حرام نیست. “

آن زمان این صحبت برای ایشان خیلی عجیب بوده و از شهید مفتح می پرسند که چطور چنین جوابی داده اند. شهید مفتح می گویند این جوان به هر حال آمده بود و اگر قرار باشد من بالصراحه جواب منفی بدهم دیگر فردا پیدایش نمی شود، ولی با این پاسخ که همه اش حرام نیست، او را جذب می کنیم و به مرور تصحیح می شود. شهید مفتح به هر حال حرف خلاف اسلام نزده بودند، ولی اگر با صراحت و مثل دیگران جواب می دادند، برخی از جوانان را طرد می کردند. ایشان سعی می کردند تا جایی که لطمه ای به هدف نخورد، چندان سختگیری نکنند. «حجت الاسلام محمد هادی مفتح، ص۲۸ ماهنامه شاهد یاران»

اعتقاد واقعی به آزادی بیان

من به صراحت به ایشان می گفتم که در مورد منبرهایم با آقای مطهری مشورت کرده ام و ایشان فرموده اند که فلان حرف را بزنم یا نزنم و در واقع از ایشان خط می گیرم، شهید مفتح نه تنها حساسیتی نشان نمی دادند، تشویق هم می کردند و این واقعاً یک سجیه بارز اخلاقی است. شاید اگر کس دیگری در مقام مدیریت مسجد قبا بود، به او برمی خورد. من در مسجد ایشان منبر می رفتم و صراحتاً می گفتم که از کس دیگری خط می گیرم و ایشان نه تنها ناراحت نمی شدند که خوشحال هم بودند. «حجت الاسلام محمد هادی مروی، ص۳۵ ماهنامه شاهد یاران»

در اتاقش به روی همه باز بود

شهید مفتح در دانشکده الهیات بسیار متواضع و متعهد و متعبد بودند و در اتاق‌شان همیشه به روی همه اساتید باز بود. رؤسای همه دانشکده ها منشی دارند و باید وقت قبلی گرفت، ولی در اتاق ایشان به روی همه، حتی کسانی که در مقام شفاعت ایشان از خودشان برمی آمدند. باز بود. من یک روز ناظر بودم که یکی از اینها که تحت تعقیب بود نزد آقای مفتح آمد که از او شفاعت کنند که برایش گرفتاری درست نشود. «حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر حجتی، ص۳۹ ماهنامه شاهد یاران»

احوالپرسی با تک تک کسبه محله

ایشان عادت داشتند صبح زود برای پیاده روی بروند و موقع برگشتن نان سنگک و پنیر بخرند، عادتشان بود که با تک تک کاسب‌ها احوالپرسی کنند و اگر موقعیت مناسب بود، با آنها دست بدهند. بسیار خوش خلق و مردمدار بودند.  «عبدالکریم دلداده _داماد شهید مفتح-، ص۵۱ ماهنامه شاهد یاران»

نظر خود را ثبت کنید

لینک کپی شد!