از کودکی با مسجد مأنوس بود، شهید آیت الله حسین غفاری را میگویم؛ حاج حسن آقا برادر بزرگتر آن شهید والا مقام که پس رحلت پدر، از ۵ سالگی سرپرستی ایشان را برعهده داشت، نقل کرده است: روزى در آذرشهر به اتفاق آیت الله حاج ملاّ احمد امین العلما از باغ به منزل بر مى گشتیم وقتى جلو مسجد محله قاضى رسیدیم مشاهده کردیم شیخ حسین ـ که چند سال بیش نداشت ـ در ایوان مسجد رو به قبله ایستاده، دست به دعا برداشته در حالى که گریه و زارى مى کرد با خداى خود راز و نیاز داشت.
استاد مسجدی
بعدها که به کسوت استادی رسید نیز پیش از عزیمت به قم، محل تدریس خود را تغییر داد در مدرس بالاى مسجد حاج کاظم آذرشهر جلسات درس و بحث داشت. جلسات شهید غفارى در قم و تهران در مساجد الهادى و خاتم الاوصیاء ادامه داشت و اشخاص فرزانه اى از شمع وجود ایشان بهرهها مىبردند.
در مسجد الهادى تهران دانشجویان و طلاّب بسیارى به طور مرتب و منظم در جلسات بحث گردهم مى آمدند و از بحث هاى شیوا و صحبتهاى صریح و انقلابى آیت الله شهید غفارى استفاده مىکردند.
رسیدگی به محرومان و ارائه خدمات اجتماعى
شهید آیت الله غفارى در سه دوره متفاوت زندگىاش از جمله نوجوانى در آذر شهر بین سالهاى ۳۰ ـ ۳۵ در قم و از سال ۳۵ تا ۵۳ در تهران اقدامات فراوان و مفیدى به حال جامعه داشت و منشاء خیرات و خدمات بسیارى در زمینههاى اجتماعى بود؛ از جمله آنها احداث و تکمیل مساجد خاتم الاوصیاء ـ الهادى ـ شیخ فضل اللّه نورى در تهران بود.
او عاشق خدمت به خلق خدا بود و از هر فرصت ممکن و بدست آمده بهرهها مى برد و در راه رضاى معبود قدم بر مى داشت؛ رسیدگى به محرومان و مستضعفان در تبریز ـ تهران و آذر شهر و… سیره همیشگی آن شهید عزیز بود.
امروز نتیجه تلاشهای خالصانه و خدمات صادقانه آیت الله غفارى را در شکوه و عظمت مسجد بزرگ شیخ فضل الله نورى در تهران و پایگاه و حوزه علمیه مسجد بزرگ خاتم الاوصیاء مى توان دید؛ اماکن مقدسى که روزگارى مرکز هجوم و حمله به رژیم ستم شاهى و مأوى و پناهگاه مظلومان و انقلابیون و مستضعفان بود.
امامت مسجد خاتم الوصیاء و برچیدن بزرگترین مرکز فساد در محله
آیت الله غفاری در سال ۱۳۳۴، امام جماعت مسجد الهادی شد و از سال ۱۳۳۵ به اصرار عده ای از آشنایان امامت مسجد حضرت خاتم الاوصیا(عج) بر عهده گرفت. به همت او این مسجد قدیمی، مرکز هدایت مردم و منشأ حرکتهای اجتماعی و سیاسی در آن منطقه شد.
یکی از مهمترین کارهای ایشان در مسجد خاتم الاوصیا(عج)، تعطیلی مرکز بزرگ فساد آن محل بود. قضیه از این قرار بود که در همسایگی مسجد، شخصی به نام «احمد شارق» زندگی میکرد که به خاطر حضور او، آنجا به «محله شارق» معروف شده بود. این شخص با اینکه شغل و مقام بالایی نداشت؛ اما به جهت رفاقت نزدیکی که با «اسد الله علم» داشت، صاحب اعتبار و نفوذ شده بود. این شخص باغی در نزدیکی مسجد داشت که در آن، مجالس قمار و فحشا برگزار میکرد.
مسجد و محراب محل نماز و تبلیغ شهید آیت الله حسین غفاری
در یکی از شبهای جمعه که مردم در مسجد مشغول خواندن دعای کمیل بودند، و صدای آواز و موسیقی باغ به گوش میرسید، شهید غفاری در پایان مراسم دعا خطاب به مردم گفت: «امشب باید درِ این باغ را ببندیم، حتی به قیمت کشته شدن و زندان رفتن». مردم به دنبال این فرمان با فریاد «الله اکبر» به داخل باغ ریختند و همه افراد فاسد را از باغ بیرون انداختند. تمام افراد داخل در آنجا که مست بودند، با وضعیتی خاص از آنجا فرار کردند که از جمله این افراد، خود اسد الله علم بود که عادت حضور در آن مهمانیهای شبانه فاسد داشت. به هر حال گرچه به خاطر آن ماجرا نیروهای شهربانی، آیت الله غفاری را دستگیر کردند، ولی بساط این مجالس قمار و فحشا از آن باغ برچیده شد.
آغاز مبارزه از محراب مسجد
بدین شکل مبارزات سیاسی آیت الله غفاری، از نیمه دوم سال ۱۳۴۱ با محوریت مسجد آغاز شد. او سخنرانیهایی را علیه تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی ایراد کرد و به همراه علمای تهران اعلامیه هایی را نیز امضا کرد که در آن زمان، چاپ و توزیع شد. پس از آن که محمدرضا پهلوی با طرح «انقلاب سفید» اصلاحات آمریکایی خود را اعلام و بر مخالفت با مبانی مذهبی پافشاری کرد، علما و مراجع به رهبری امام خمینی(ره) عید نوروز سال ۱۳۴۲ را تحریم کردند. آیت الله غفاری نیز به همراه سایر علمای تهران اعلامیه ای را در حمایت از این تحریم صادر کرد.
همچنین پس از وقایع مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز، در دوم فروردین ماه سال ۱۳۴۲ سخنرانی های شدیداللحنی را در مسجد الهادی ایراد کرد. ماموران انتظامی بعضا در جلسات سخنرانی او حاضر می شدند تا شاید او را از این طریق مرعوب سازند اما ایشان با آنها شدیدا برخورد می کرد.
بیشتر بخوانید: مسجد عتیق؛ سنگر مبارزه و معراج شهادت آیت الله دستغیب
جسارت و شجاعت وی در سخنرانیها به حدی بود که هرگاه ایشان پشت میکروفون یا روی منبر قرار می گرفت، چکمه پوشان رژیم، یکپارچه مجلس را احاطه می کردند، اما جرأت برخورد نداشتند. قبلتر نیز وقتی در حین سخنرانی، یک سرهنگ شهربانی با حالتی خشمگین و عصبانی وارد مجلس شده، در انتهای جمعیت ایستاده و دست به کمر زده بود، شهید غفاری با شجاعت فریاد زرده بود: «جناب سرهنگ! شما هم مانند بقیه بنشینید و گوش دهید. چرا اینطور ایستاده اید؟ میخواهید مردم را بترسانید؟».
در آبان ماه سال ۱۳۴۳ درباره قانون اصلاحات ارضی سخنرانی کرد و به مردم، درباره این قانون و تأثیرات آن هشدار داده، مردم را به مخالفت با آن فرا خواند و دو روز پس از سخنرانی در مسجد خاتم الوصیاء، توسط مأموران شهربانی دستگیر و زندانی شد.
پس از اینکه شاه از عملیاتی که برا کشتن او طراحی شده بود جان سالم به در برد، رژیم از مردم خواست تا در مساجد، مجالس شکرگزاری برگزار کنند و به مأموران خود دستور داد تا زمینه این کار را فراهم آورند. به همین منظور قرار بود در مسجد خاتم الاوصیاء(عج) نیز مجلسی برگزار شود. آیت الله غفاری که مخالف چنین اقدامی بود، به همراه چند تن از اهالی محل با زیرکی، دو روز قبل از مراسم شکرگزاری، فرشهای مسجد را جمع کردند و به قالیشویی تحویل دادند؛ همین موضوع مانع برگزاری مراسم در این مسجد شد.
شهید عرصه جهاد تبیین
آیت الله غفاری در مردادماه سال ۱۳۴۵ از حجت الاسلام محمدتقی فلسفی واعظ مشهور برای سخنرانی در مسجد الهادی دعوت کرد که ساواک گزارش آن را به همراه آگهی های دعوت از مردم جهت شرکت در این سخنرانی در پرونده آقای فلسفی درج کرده است.
مرحوم غفاری، خود نیز در فرصتهای مناسب به ایراد سخنرانیهای انقلابی میپرداخت و مأموران ساواک گزارشهای فراوانی را در این خصوص ثبت کرده اند. پس از شدت گرفتن فعالیتهای انقلابی ایشان، سرانجام در تیرماه سال ۱۳۵۳ ساواک او را دستگیر و در ضمن بازرسی از منزل وی به تعداد زیادی اعلامیه دست یافت.
در زندان، در خصوص این اعلامیه ها و نیز ارتباط با امام خمینی(ره) از ایشان بازجویی شد و مأمور ساواک در پایان گزارش بازجویی خود چنین نظریه داده است: «در مجالس مذهبی به هنگام بیان احکام اسلامی از فرصت استفاده و اعمال خلفای بنی امیه را با وضع روز تشبیه نموده و بدین ترتیب اقدامات و اصلاحات حکومت پهلوی را تخطئه و با توسل به شواهد تاریخی مردم را نسبت به هیات حاکمه بدبین و علیه دولت تحریک نموده است.»
بیشتر بخوانید: شهیدی که مبارزه با طاغوت را با مسجد گره زدهبود
آیت الله شهید غفاری سرانجام در زندان بر اثر شکنجههای فراوان در تاریخ چهارم دی ماه ۱۳۵۳ به شهادت رسید. اداره ساواک دو روز پس از آن، در شانزدهم دی ماه خبر فوت ایشان را به خانواده اش اعلام و از آنان خواست کرد که بی سروصدا و بی آنکه به کسی چیزی بگویند برای تحویل پیکرمطهر شهید، به دادستانی ارتش مراجعه کنند اما خانواده غفاری از امضای برگه فوت خودداری کردند و بنابراین اداره امنیت مجبور شد به منظور تدفین مخفیانه، جنازه او را شبانه به قم بفرستد.
طلاب و مردم قم از موضوع با خبر شده و در صبح روز هفتم دی ماه مراسم تشییع شکوهی را برگزار کردند؛ در مسیر تشییع به سمت حرم حضرت معصومه (ع)، تعدادی از مراجع تقلید نیز به مردم پیوستند. حاضران در این مراسم شعارهایی نیز علیه حکومت سردادند که به دستگیری تعدادی از طلاب منجر شد. چند روز بعد، مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی مراسم ختم باشکوهی را برای آن شهید والامقام در مسجد اعظم قم برگزار کرد.