نظام مدیریت
| مواجهه انسان با منابع |
- نیاز به تبیین ایده امامت به عنوان نرم افزار مدیریتی اسلام برای مردم محله به ویژه جوانان[۱]
- نیاز به تبیین و رواج الگوی مدیریت جهادی برای مردم محله به ویژه جوانان[۲]
- نیاز به توانمند سازی مدیران حلقه های میانی محله برای شناسایی صحنه (وضع موجود و عناصر درگیر)[۳]
- نیاز به توانمند سازی مدیران حلقه های میانی محله برای تنظیم جهت گیری حرکت به سوی تمدن اسلامی[۴]
- نیاز به توانمند سازی مدیران حلقه های میانی محله برای شناسایی و یافتن نقاط امید بخش و ظرفیتها[۵]
- نیاز به توانمند سازی مدیران حلقه های میانی محله برای طراحی راهکارهای عملی و تمرکز و هدایت و فعالیت مستمر به منظور اجرای آن[۶]
- نیاز به رواج روحیه پیگیری امور تا به رسیدن به سرانجام در مدیریتها در محله[۷]
- نیاز به تبیین اهمیت ترسیم چشم انداز برای مدیران حلقههای میانی و پروژههای محله و توانمندسازی آنان در این خصوص[۸]
- نیاز به رواج روحیه مسئولیت پذیری در میان مدیران حلقههای میانی و پروژههای محله [۹]
- نیاز به تبیین اهمیت اولویت بندی برای مدیران حلقههای میانی و پروژههای محله و توانمندسازی آنان در این خصوص[۱۰]
- نیاز به محترم شمردن سلایق مختلف مدیریتی و اجرایی در مدیریت حلقههای میانی و پروژههای محله[۱۱]
- نیاز به رواج رعایت اصول اخلاقی صحیح توسط مدیران در مدیریت حلقههای میانی و پروژههای محله[۱۲]
- رواج تنبلی، بی حالی و سهل انگاری و کار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن در میان مدیران دولتی، مدیران حلقههای میانی و پروژه های محله[۱۳]
[۱] بیانات امام خامنهای در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، ۱۳۸۰٫۱۲٫۱۲: امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب ادارهی جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریّتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبیِ انسانی سرچشمه میگیرد. اسلام شیوه و نسخهی امامت را به بشریّت ارائه میکند؛ یعنی اینکه یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد – یعنی راه را درست تشخیص دهد – هم دارای قدرت عملکرد باشد – که «یا یحیی خذ الکتاب بقوّه»(۱) – هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما میبینید که مدّت کوتاهِ کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریّت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان میدرخشد و باقی مانده است. این نتیجهی درس و معنا و تفسیر واقعهی غدیر است.
[۲] بیانات امام خامنهای در دیدار شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر تهران با رهبر انقلاب، ۱۳۹۲٫۱۰٫۲۳: اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثت آمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد.
بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲: مدیریّتهای جهادی الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید.
بیانات امام خامنهای در دیدار مردم آذربایجان شرقی، ۱۳۹۶٫۱۱٫۲۹: باید مدیریّت جهادی را بر دیوانسالاریهای فرسوده ترجیح بدهیم؛ این یکی از اولویّتهای ما است؛ اصرار بر مدیریّت جهادی. مسئولین کشور در قوّهی مجریّه، در قوّهی قضائیّه، در بخشهای مختلف، مدیریّت جهادی را دنبال بکنند. مدیریّت جهادی به معنای بیانضباطی نیست؛ پُرکاری، با تدبیر حرکت کردن، شبوروز نشناختن و دنبال کار را گرفتن، این معنای مدیریّت جهادی است.
بیانات امام خامنهای در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا، ۱۳۹۳٫۰۲٫۱۰: عامل مهم مدیریت جهادى عبارت است از خودباورى و اعتماد به نفس و اعتماد به کمک الهى. اینکه من نام مبارک امام باقر (علیهالسلام) و نام مبارک امیرالمومنین و تبریک ایام مبارک رجب را در طلیعهى عرایضم عرض میکنم، بهخاطر این است؛ در همهى کارها توکل به خداى متعال و استمداد از کمک الهى [کنیم]؛ به کمکهاى الهى اعتماد کنیم. [وقتى]شما از خداى متعال کمک میخواهید، راهها بهسوى شما باز میشود: و من یتق الله یجعل له مخرجا ، و یرزقه من حیث لایحتسب. این رزقى که در این آیه و در آیات دیگر گفته شده است، به شکلهاى مختلفى به من و شما میرسد؛ گاهى شما ناگهان در ذهنتان یک چیزى برق میزند، میدرخشد، راهى باز میشود؛ این رزق الهى است؛ در یک برههى فشار، ناگهان یک امید وافرى در دل شما بهوجود مىآید؛ این همان رزق الهى است.
[۳] بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از دانشجویان ، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: یک عنصر دیگری که لازم است برای این حرکت، این است که این حرکت باید یک جهتگیری مشخّصی داشته باشد؛ یک جهتگیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملّت ایران که ما داریم پیشنهاد میکنیم و مطرح میکنیم، این جهتگیری، جهتگیری به سمت جامعهی اسلامی یا تمدّن اسلامی است؛ یعنی میخواهیم برویم به سمت تشکیل یک جامعهی اسلامی؛ و حرکت عمومی، ما را باید به اینجا و در نهایت به یک تمدّن پیشرفتهی اسلامی برساند. این هم عنصر دوّم.
[۴] بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از دانشجویان ، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: اوّلاً نیاز دارد به اینکه از صحنه یک شناختی وجود داشته باشد؛ یعنی این کسانی که این حرکت را انجام میدهند یا محور این حرکتند یا لااقل تحریککنندهی این حرکتند، بایستی صحنه را درست بشناسند، عناصر درگیر در این صحنه را بشناسند. امروز شما در کشور خودتان، در جمهوری اسلامی، میخواهید یک حرکت انجام بدهید؛ خب باید بدانید جمهوری اسلامی امروز در چه وضعی است، با چه کسی روبهرو است، با چه کسی مواجه است، فرصتهایش کدامها هستند، تهدیدهایش کدامها هستند، دشمنهایش چه کسانی هستند، دوستهایش چه کسانی هستند؛ این باید دانسته بشود و شناخته بشود.
[۵] بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از دانشجویان ، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: عنصر سوّمی که [این حرکت] نیاز دارد، این است که یک عامل امیدبخشی باید وجود داشته باشد، یک نقطهی روشنی باید وجود داشته باشد. در هر حرکتی اگر چنانچه این نقطهی روشن، این نقطهی امیدبخش وجود نداشته باشد، حرکت پیش نمیرود. این خوشبختانه در کشور ما، برای جامعهی ما، برای مردم ما، کاملاً در دسترس است؛ نقطهی روشن عبارت است از ظرفیّتهای ملّیای که ما اینها را شناختهایم؛ یعنی امروز حتّی شما جوانها ظرفیّتهای ملّت خودتان را شناختهاید. ملّت ایران نشان داده که میتواند کارهای بزرگ را بخوبی انجام بدهد، از عهده بربیاید؛ ملّت ایران انقلاب را راه انداخت، تشکیل جمهوری اسلامی را راه انداخت؛ اینها مثل معجزه است. تشکیل جمهوری اسلامی در دنیای دوقطبیِ کاپیتالیسم و کمونیسم -که آن روز بود- مثل یک معجزه است؛ واقعاً شبیه معجزهی عبور از دریا برای بنیاسرائیل یا عصای موسیٰ است؛ مثل یک معجزه است. خب ملّت ایران این کار را کردند؛ این یک ظرفیّت خیلی مهمّی است. بعد [هم] توانستند این را نگه دارند. دیگران هم از این کارها همین چند سال قبل از این [کردند]؛ دیدید دیگر؛ بعضی از این کشورهای منطقهی شمال آفریقا و مانند آنها از این کارها کردند،(اشاره به انقلابهای مردمی در کشورهای عربی که به بهار عربی موسوم گردید.) امّا نتوانستند نگه دارند. ملّت ایران توانست نگه دارد. ملّت ایران توانست در مقابل ابرقدرتهای بزرگ دوران سینه سپر کند، آنها را به عقبنشینی وادار کند؛ پس این خودش یک نقطهی امید است. پس ما این نقطهی امید را داریم. البتّه نقاط امید زیاد است؛ یکیاش این است. یکی از نقاط امید، فرسودگی جبههی مقابل ما است. بنده به طور قاطع میگویم -البتّه یک عدّهای فوراً بنا میکنند توجیه و تأویل و انکار و مانند اینها، لکن بنده قاطعاً این را میگویم، میتوانم این را ثابت هم بکنم که حالا وقتش نیست- امروز تمدّن غربی دچار انحطاط است، یعنی واقعاً در حال زوال است: عَلیٰ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِه؛ فی نارِ جَهَنَّم؛(سورهی توبه، بخشی از آیهی ۱۰۹؛ «… کسى که بناى خود را بر لب پرتگاهى مُشرف به سقوط پىریزى کرده و با آن در آتش دوزخ فرو مىافتد.») لب گودال است؛ این جوری است. البتّه حوادث و تحوّلات جوامع بتدریج اتّفاق میافتد؛ یعنی زود احساس نمیشود. حتّی خود اندیشمندان غربی این را احساس کردهاند و بر زبان میآورند و میگویند. این هم یکی از نقاط امید ما است. تمدّن غربی، تمدّن مادّی در مقابل ما قرار دارد و رو به فرسودگی است. این هم یکی از نقاط امیدبخش است؛ و بعد هم وعدهی تخلّفناپذیر خدا که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم».(سورهی محمّد، بخشی از آیهی ۷) خب، وَمَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا؟(سورهی نساء، بخشی از آیهی ۱۲۲) چه کسی از خدا راستگوتر است؟ وعدهی چه کسی از خدا درستتر است؟ خدا میگوید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ اگر شما نصرت کردید خدا را، یعنی به سمت تمدّن اسلام و جامعهی اسلامی و تحقّق دین خدا پیش رفتید، خدا شما را یاری میکند؛ نقطهی امید. پس عنصر سوّم هم که وجود نقطهی امید است، وجود دارد.
[۶] بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از دانشجویان ، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: عنصر چهارم این است که بالاخره در هر برههای راهکارهای عملی لازم است. در هر برههای از زمان راهکارهای عملی مورد نیاز است. خب محلّ بحث ما اینجا است. آنچه شما سؤال میکنید -یعنی نسل جوان ممکن است سؤال بکند و یک سؤال مستتری(پوشیده، پنهان) است- همین است که بالاخره راهکار عملی برای اینکه ما بتوانیم به عنوان یک جوان وارد میدان بشویم چیست. خب این چهار عنصری که گفتیم -همهی اینها- که برای یک حرکت عمومی این چهار عنصر نیاز است، تبیین اینها نیاز دارد به ذهن فعّال و زبان گویا؛ منتها این [مورد] آخری که مسئلهی راهکارهای عملی باشد، احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعّالیّت پیدرپی و لحظهبهلحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهمتر از همه جوانهای جامعه را به پیش ببرد. این کارِ چه کسی است؟ این تمرکز، این ایجاد برنامهی کار، پیدا کردن راهکار، ارائهی راهکار، برنامهریزی، به عهدهی چه کسی است؟ این به عهدهی جریانهای حلقههای میانی است. این، نه به عهدهی رهبری است، نه به عهدهی دولت است، نه به عهدهی دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] به عهدهی مجموعههایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم. ما نخبههای فکری در زمینههای گوناگونِ مورد نیاز در میان جوانان، در میان مسئولین خودمان داریم. اینها میتوانند بنشینند برنامهریزی کنند و هدایت کنند. تشکّلهای دانشجویی از این قبیلند، مجموعههای باتجربه و فعّال در زمینههای فرهنگی و فکری و مانند اینها از این قبیلند و هر که هم در این زمینهها فعّالتر باشد، مؤثّرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعّالیّت کنند؛ تنبلی و بیحالی و کسالت و مانند اینها به درد نمیخورد.
[۷] بیانات امام خامنهای در دیدار مسئولان و فعالان محیط زیست، منابع طبیعى و فضاى سبز، ۱۳۹۳٫۱۲٫۱۷: یکى از مشکلات عمدهى ما در کشور – که این را برحسب تجربه من عرض میکنم به شما برادران و خواهران عزیز – پیگیرىنکردن است؛ کار را خوب شروع میکنیم [امّا] پیگیرى لازم همیشه وجود ندارد.
[۸] بیانات امام خامنهای در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان همدان، ۱۳۸۳٫۰۴٫۱۷: تا چشمانداز را برای خود تعریف نکنیم، هیچ کار درستی صورت نخواهد گرفت.
[۹] بیانات امام خامنهای در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت، ۱۳۸۱٫۰۶٫۰۴: صداقت و مسؤولیتپذیری باید در مدیران وجود داشته باشد. هنر یک مدیر این است که مسؤولیتپذیری داشته باشد.
[۱۰] بیانات امام خامنهای در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۷۸٫۱۰٫۰۴: بدون اولویّت، هزینه کردن جایز نیست.
[۱۱] بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از پرستاران، ۱۳۷۶٫۰۶٫۱۹: ممکن است در زمینههای گوناگون و در برخی از سیاستهای اجرایی کشور، سلایق مختلف باشد. طبیعت بشر است؛ مانعی ندارد و غیر از این نمیشود توقّع داشت.
[۱۲] بیانات امام خامنهای در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری، ۱۳۷۲٫۰۵٫۱۲: مدیر خوب، مدیری است که هر کاری را به عهده میگیرد، با رعایت اصول اخلاقی صحیح، انجام دهد.
[۱۳] بیانات امام خامنهای در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری، ۱۳۷۳٫۰۵٫۱۲: تنبلی و بیحالی و سهلانگاری و کار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن، اوّلین بلایی است که ممکن است یک مدیر را از صلاحیت کافی و لازم ساقط کند.