چرخه‌ای کوچک اما اثرگذار؛ اقتصاد محلیِ مسجد چگونه شکل می‌گیرد؟

چرخه‌ای کوچک اما اثرگذار؛ اقتصاد محلیِ مسجد چگونه شکل می‌گیرد؟
حسین فلاح
0
۰۲ آذر ۱۴۰۴

وقتی صاحبان مغازه‌ها همان‌هایی‌اند که در نماز جماعت مسجد حضور یافته و احوال یکدیگر را می‌پرسند، خرید و فروش هم معنای تازه‌ای پیدا می‌کند؛ معامله‌ای که از پشت دخل آغاز می‌شود اما ریشه در صف‌های نماز دارد.

به‌گزارش روابط عمومی بنیاد هدایت، عصر یک روز معمولی است، اما رفت‌وآمد در کوچه‌های اطراف مسجد محل حال‌وهوای دیگری دارد. مغازه خیاطی کوچک ابتدای خیابان، نانوایی قدیمی کنار حسینیه، و فروشگاه مواد غذایی روبه‌روی وضوخانه، همگی یک نقطه مشترک دارند: صاحبانشان اهل مسجدند؛ همان‌هایی که هر شب، پیش از اذان، در صف اول نماز دیده می‌شوند.

در همین کوچه‌ها، صدای سلام‌وعلیک‌ها بیشتر به گوش می‌رسد. رهگذران شاید عجله داشته باشند، اما وقتی از کنار مغازه‌های آشنا عبور می‌کنند، مکث کوتاهی دارند؛ انگار بخشی از زندگی روزمره‌شان از همین رابطه‌های کوچک و صمیمانه معنا می‌گیرد. «سلام حاج‌علی، آن پارچه دیروز آماده شد؟» یا «حاج‌رضا، نان تازه داری؟» جمله‌هایی است که بخشی از ریتم این محله را تشکیل داده است؛ ریتمی که ریشه در سال‌ها رفاقتِ مسجدی دارد.

وقتی وارد خیاطی می‌شوی، پارچه‌های رنگارنگ و صدای تند و منظم چرخ خیاطی با آرامش فضای کوچک مغازه جور خاصی دارد. صاحب مغازه، همان پیرمرد مسجدی که در نماز جماعت همیشه تعقیبات بعد از نماز را زمزمه می‌کند، سرش را از پشت چرخ بالا می‌آورد و لبخند می‌زند. «اینجا همه مشتری‌ها مثل خانواده‌ان»، این جمله را زیاد می‌گوید؛ و واقعاً هم همین‌طور است. هر لباسی که دوخته می‌شود، نوعی سفارش و اعتماد قدیمی است که هر روز تمدید می‌شود.

چند قدم آن‌طرف‌تر، نانوایی محله با صف نه چندان شلوغ اما ثابتش دیده می‌شود. نان‌ها یکی‌یکی از تنور بیرون می‌آیند و مشتری‌ها با همان گرمای نان تازه، حال‌وهوای صمیمانه‌ای هم با نانوا ردوبدل می‌کنند. او علاوه بر نان، خبرهای کوچک محله را هم میان مردم پخش می‌کند. «فلانی تو مسجد برای پسرش دعا خواسته»، «امشب کلاس قرآن برقرار است»، «برای کمک به خانواده نیازمند، مسجد صندوق گذاشته»… این نانوایی علاوه بر محل خرید نان؛ بخشی از شبکه ارتباطی محله است.

روبروی مسجد، سوپرمارکت حاج‌رضا با آن قفسه‌های شلوغ و تابلوهای دست‌نویسش منتظر مشتری‌هاست. مردی که سال‌هاست در محراب مسجد مو سفید کرده، پشت صندوق نشسته و در ساعات خلوت، قرآن کوچکی که کنار دخل گذاشته را ورق می‌زند. مردم داخل می‌آیند، خرید می‌کنند و غالباً صحبت کوتاهی از احوال مسجد یا برنامه‌های فرهنگی آن میانشان ردوبدل می‌شود. حاج‌رضا می‌گوید: «اینجا خرید، یک جور دلگرمیه. آدم احساس می‌کنه این چرخه همیشه به اهل خودش برمی‌گرده.»

در این کوچه‌ها، اقتصاد و معنویت از هم جدا نیستند. مسجد، نخ نامرئی‌ای است که جان محله را به هم گره می‌زند. خرید از اهل مسجد، برای این مردم یک رفتار نمادین است؛ اعلام وفاداری به یک اجتماع کوچک اما استوار. و شاید همین است که عصرهای معمولی این محله را غیرمعمولی می‌کند. جایی که دادوستد روزمره، با صمیمیت و اعتماد، رنگی از هم‌محلی‌بودن و هم‌مسجدی‌بودن دارد.

اقتصادی که از دل رابطه‌های معتمدانه می‌جوشد

داستان از یک ایده ساده شروع شد: حمایت از کسب‌وکارهای کوچک مسجدی. اهالی مسجد می‌گویند خرید روزمره وقتی از یکدیگر انجام می‌شود، حس تعلق بیشتری ایجاد می‌کند.

«آقا مصطفی» که فروشگاه مواد غذایی‌اش درست روبه‌روی مسجد است، می‌گوید این رفتار برای او فقط یک مزیت اقتصادی نیست: «وقتی مشتری از اهل مسجد باشد، رابطه فقط خرید و فروش نیست. انگار بخشی از یک خانواده بزرگ‌تر هستیم.»

از نگاه تحلیل‌گران اجتماعی هم این رفتار نوعی اقتصاد اعتمادمحور است. اقتصادی که روی تبلیغات پرزرق‌وبرق تکیه ندارد، بلکه روی «باور» و «آشنایی» استوار است

از خرید لباس تا نان روزانه

اهالی مسجد مثال‌های ساده‌ای می‌زنند: یکی برای خرید لباس ترجیح می‌دهد به مغازه‌ای سر بزند که صاحبش امام جماعت را می‌شناسد و گاهی پای کارهای مسجد بوده است. دیگری، مواد غذایی مورد نیازش را از مغازه کنار حسینیه تهیه می‌کند و می‌گوید: «وقتی می‌دانم درآمد این مغازه به زندگی یک خانواده مسجدی کمک می‌کند، احساس می‌کنم خرید من راه‌ تقویت پیوندهای اجتماعی است.»

در گزارش‌ها و پژوهش‌های مرتبط با شبکه‌های اجتماعی مذهبی نیز رفتار مشابهی دیده می‌شود: گردش اقتصادیِ خرد، وقتی در یک شبکه ایمانی شکل می‌گیرد، به ایجاد همبستگی پایدار کمک می‌کند.

چرخه‌ای که از مسجد آغاز می‌شود، اما پایانش در اقتصاد شهری است

 این چرخه کوچک می‌تواند اثرات غیرمستقیم بزرگی بر اقتصاد محله داشته باشد؛ از افزایش فروش مغازه‌های کوچک گرفته تا ایجاد انگیزه برای نگه‌داشت کسب‌وکارهای خانوادگی.

یک عضو هیئت امنای مسجد می‌گوید: «ما دنبال این نیستیم که خریدها را محدود کنیم. فقط می‌خواهیم اهالی مسجد بدانند که حمایت از یکدیگر، خودش یک نوع کار فرهنگی است.»

یک رفتار اجتماعی، نه یک دستور

کسی در مسجد، کسی را مجبور به خرید از مغازه‌های مسجدی نمی‌کند. بلکه این فرهنگ کم‌کم در رفتارها شکل گرفته؛ رفتاری که به گفته اهالی مسجد، از زیست مشترک ساخته شده است.

رفتار ساده «خرید مسجدی از مسجدی» شاید در ظاهر یک انتخاب شخصی باشد، اما در واقع یک پیوند اجتماعی را تقویت می‌کند؛ پیوندی که از دل نماز جماعت، هیئت، مراسم مذهبی و نشست‌های کوتاه بعد از نماز شکل می‌گیرد و حالا در اقتصاد خرد محله نیز خودش را نشان می‌دهد.

به‌نظر می‌رسد این چرخه کوچک، اگرچه رسمی و ساختاری نیست، اما توانسته بدون سر و صدا، نقشی پررنگ در انسجام اجتماعی و رونق اقتصادی محله ایفا کند.

در دیگر رسانه‌ها ببینید:
خبرگزاری شبستان

نظر خود را ثبت کنید

لینک کپی شد!