نظام مسائل امام میانی در محله; نظام برنامه ریزی

نظام برنامه ریزی

| مواجهه انسان با آینده |

  1. نیاز به یک حرکت عمومی منضبط، سریع و دارای سوگیری محسوس به سوی چشم انداز گام دوم با محوریت جوانان متعهد در سطح محله[۱]
  2. نیاز به شناسایی، به کارگیری و یا ایجاد حلقه‌های میانی پیشرفت در سطح محله (گروه‌های مردمی دارای شناخت از صحنه و ظرفیت‌ها، صاحب جهتگیری به سوی تمدن نوین ایرانی اسلامی و طراح و پیگیر راه‌حل عملیاتی آن مسائل)[۲]
  3. نیاز به شناخت دقیق صحنه شامل وضعیت موجود و عناصر درگیر در محله[۳]
  4. نیاز به جهتگیری حرکت عمومی محله به سوی جامعه اسلامی یا تمدن اسلامی[۴]
  5. نیاز به شناسایی و معرفی نقاط امید بخش (ظرفیت‌های نرم افزاری و سخت افزاری، سرمایه‌های طبیعی و انسانی و فرصت‌های مادی) برای حرکت عمومی محله [۵]
  6. نیاز به طراحی و پیگیری راه‌کار‌های عملی برای مسائل محله[۶]
  7. نیاز به ایجاد درک مشترک مردم محله به خصوص جوانان از بیانیه گام دوم انقلاب، چشم انداز ۲۰ ساله و اهداف سیاست‌های کلی نظام و عزم ملی برای تحقق آن[۷]
  8. نیاز به شناخت به روز مردم محله به خصوص جوانان از برنامه‌های دشمن[۸]
  9. نیاز به تدوین چشم انداز محله در راستای تحقق اهداف اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران[۹]
  10. نیاز به تدوین برنامه تحول و پیشرفت محله در راستای تحقق سند چشم انداز محله[۱۰]
  11. نیاز به محوریت مردم در فرآیند پیشرفت محله[۱۱]
  12. نیاز به ابتنای برنامه‌های محله بر اسناد بالادستی و قوانین جمهوری اسلامی ایران[۱۲]
  13. نیاز به پرهیز از شتابزدگی در پیگیری اهداف[۱۳]
  14. نیاز به اتکال به قدرت لایزال الهی و محوریت ایمان در برنامه ریزی و اجرای آن[۱۴]
  15. نیاز به استفاده از نیرو‌های بانشاط و پرانگیزه جوان، مومن و دانا در تحقق برنامه پیشرفت محله[۱۵]
  16. نیاز به کوشش برنامه ریزی شده و مدبرانه جمعی برای پیشرفت محله[۱۶]
  17. نیاز به حساسیت و ادراک پدیده‌ها و موقعیت‌های نو به نو در برنامه ریزی‌های پیشرفت محله[۱۷]
  18. نیاز به پایبندی به اصول و حساسیت به مرزبندی با رقیبان و دشمنان جمهوری اسلامی ایران در برنامه ریزی‌های پیشرفت محله[۱۸]
  19. نیاز به شناخت درست گذشته و درس گرفتن از تجارب در برنامه ریزی‌های محله[۱۹]
  20. نیاز به اعتقاد به اصل «ما می‌توانیم» در برنامه ریزی‌های محله[۲۰]
  21. نیاز به قبول مسئولیت جوانان و همت، هوشیاری، سرعت عمل، ابتکار و عمل جهادی آنان در گام دوم انقلاب اسلامی[۲۱]
  22. ضرورت نگاه خوشبینانه و امیدوارانه به آینده[۲۲]
  23. نیاز به مباحثات نظری، آزاد اندیشی و نوآوری در خصوص بازشناسی الگوی پیشرفت محله[۲۳]
  24. نیاز به گفتمان سازی پیشرفت در محله[۲۴]
  25. لزوم ابتنای برنامه پیشرفت محل بر سه عنصر ایمان، علم و عدل[۲۵]
  26. نیاز به مدیریت تحولات اجتماعی توسط نخبگان فکری و فرهنگی در راستای پیشرفت محله[۲۶]
  27. نیاز به توسعه روحیه تحول‌خواهی و تحول‌آفرینی در محله[۲۷]
  28. نیاز به داشتن آمار از وضعیت موجود و روند تغییرات محله[۲۸]
  29. نیاز به راه اندازی کانون تفکر محله به عنوان پشتوانه فکری تحول و پیشرفت محل[۲۹]
  30. نیاز پرهیز از سطحی‌نگری و برخورد عجولانه در برنامه ریزی‌های تحولی[۳۰]
  31. نیاز به اتخاذ رویکرد مهندسی فرهنگی در تدوین برنامه تحول و پیشرفت محله[۳۱]

[۱] بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: خب، ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشم‌انداز نیاز داریم؛ باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد؛ البتّه این حرکت وجود دارد منتها بایستی انضباط پیدا کند، سرعت پیدا کند و پیشرفتش به سمت آن چشم‌انداز محسوس باشد. این حرکت طبعاً‌ با محوریّت جوان متعهّد است؛ جوانهای متعهّد، محور این حرکتند. جوان هم که میگویم، لزوماً‌ مراد من جوان بیست‌ودوساله و بیست‌وپنج‌ساله نیست؛ البتّه از جوانهای بیست‌ودوساله و بیست‌وپنج‌ساله خیلی کار برمی‌آید؛ واقعاً این‌ جوری است که این خواهر عزیزمان گفت، که بیست‌ساله‌ها را با شصت‌ساله‌ها مقایسه کرد که شماها هم همه برایش کف زدید؛ بنده بیست‌ساله و بیست‌وپنج‌ساله را [هم میگویم]؛ منتها وقتی من میگویم جوان، منظورم صرفاً‌ جوان دهه‌ی بیستی نیست؛ نه، سی‌ساله،‌ سی‌وپنج‌ساله، چهل‌ساله، اینها هم جوانند، یعنی اینها هم میتوانند در همین عرصه نقش‌آفرینی کنند،‌ میتوانند کار کنند؛ اینها هستند که اگر متعهّد باشند میتوانند در نظام مدیریّت کشور یک تحوّل عظیمی را به وجود بیاورند.

 

بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: ببینید، درست توجّه کنید! یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط -منضبط! وقتی میگوییم منضبط، یعنی حرکت، غوغاسالارانه و بَلبشویی و مانند اینها نباشد؛ گاهی حرکتهای عمومی با بلبشو و غوغاسالاری و مانند اینها همراه است؛ آنها ارزشی ندارد-  و صحیح و منتظم و عقلائی اگر بخواهد انجام بگیرد، به چند چیز نیاز دارد:

[۲] بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: خب این چهار عنصری که گفتیم (شناخت صحنه، جهتگیری تمدنی، عامل امید بخش و راهکار عملی) -همه‌ی اینها- که برای یک حرکت عمومی این چهار عنصر نیاز است، تبیین اینها نیاز دارد به ذهن فعّال و زبان گویا؛ منتها این [مورد] آخری که مسئله‌ی راهکارهای عملی باشد، احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعّالیّت پی‌درپی و لحظه‌به‌لحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهم‌تر از همه جوانهای جامعه را به پیش ببرد. این کارِ چه کسی است؟ این تمرکز، این ایجاد برنامه‌ی کار، پیدا کردن راهکار، ارائه‌ی راهکار، برنامه‌ریزی، به عهده‌ی چه کسی است؟ این به عهده‌ی جریانهای حلقه‌های میانی است. این، نه به عهده‌ی رهبری است، نه به عهده‌ی دولت است، نه به عهده‌ی دستگاه‌های دیگر است؛ [بلکه] به عهده‌ی مجموعه‌هایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم. ما نخبه‌های فکری در زمینه‌های گوناگونِ مورد نیاز در میان جوانان، در میان مسئولین خودمان داریم. اینها میتوانند بنشینند برنامه‌ریزی کنند و هدایت کنند. تشکّلهای دانشجویی از این قبیلند، مجموعه‌های باتجربه و فعّال در زمینه‌های فرهنگی و فکری و مانند اینها از این قبیلند و هر که هم در این زمینه‌ها فعّال‌تر باشد، مؤثّرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعّالیّت کنند؛ تنبلی و بی‌حالی و کسالت و مانند اینها به درد نمیخورد.

[۳] بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: اوّلاً نیاز دارد به اینکه از صحنه یک شناختی وجود داشته باشد؛ یعنی این کسانی که این حرکت را انجام میدهند یا محور این حرکتند یا لااقل تحریک‌کننده‌ی این حرکتند، بایستی صحنه را درست بشناسند، عناصر درگیر در این صحنه را بشناسند. امروز شما در کشور خودتان، در جمهوری اسلامی، میخواهید یک حرکت انجام بدهید؛ خب باید بدانید جمهوری اسلامی امروز در چه وضعی است، با چه کسی روبه‌رو است، با چه کسی مواجه است، فرصتهایش کدامها هستند، تهدیدهایش کدامها هستند، دشمنهایش چه کسانی هستند، دوستهایش چه کسانی هستند؛ این باید دانسته بشود و شناخته بشود.

[۴] بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: یک عنصر دیگری که لازم است برای این حرکت، این است که این حرکت باید یک جهت‌گیری مشخّصی داشته باشد؛ یک جهت‌گیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملّت ایران که ما داریم پیشنهاد میکنیم و مطرح میکنیم، این جهت‌گیری، جهت‌گیری به سمت جامعه‌ی اسلامی یا تمدّن اسلامی است؛ یعنی میخواهیم برویم به سمت تشکیل یک جامعه‌ی اسلامی؛ و حرکت عمومی، ما را باید به اینجا و در نهایت به یک تمدّن پیشرفته‌ی اسلامی برساند. این هم عنصر دوّم.

[۵] بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: عنصر سوّمی که [این حرکت] نیاز دارد، این است که یک عامل امیدبخشی باید وجود داشته باشد، یک نقطه‌ی روشنی باید وجود داشته باشد. در هر حرکتی اگر چنانچه این نقطه‌ی روشن، این نقطه‌ی امیدبخش وجود نداشته باشد، حرکت پیش نمیرود. این خوشبختانه در کشور ما، برای جامعه‌ی ما، برای مردم ما، کاملاً در دسترس است؛ نقطه‌ی روشن عبارت است از ظرفیّتهای ملّی‌ای که ما اینها را شناخته‌ایم؛ یعنی امروز حتّی شما جوانها ظرفیّتهای ملّت خودتان را شناخته‌اید. ملّت ایران نشان داده که میتواند کارهای بزرگ را بخوبی انجام بدهد، از عهده بربیاید؛ ملّت ایران انقلاب را راه انداخت، تشکیل جمهوری اسلامی را راه انداخت؛ اینها مثل معجزه است. تشکیل جمهوری اسلامی در دنیای دوقطبیِ کاپیتالیسم و کمونیسم -که آن روز بود- مثل یک معجزه است؛ واقعاً شبیه معجزه‌ی عبور از دریا برای بنی‌اسرائیل یا عصای موسیٰ است؛ مثل یک معجزه است. خب ملّت ایران این کار را کردند؛ این یک ظرفیّت خیلی مهمّی است. بعد [هم] توانستند این را نگه دارند. دیگران هم از این کارها همین چند سال قبل از این [کردند]؛ دیدید دیگر؛ بعضی از این کشورهای منطقه‌ی شمال آفریقا و مانند آنها از این کارها کردند،(۸) امّا نتوانستند نگه دارند. ملّت ایران توانست نگه دارد. ملّت ایران توانست در مقابل ابرقدرت‌های بزرگ دوران سینه سپر کند، آنها را به عقب‌نشینی وادار کند؛ پس این خودش یک نقطه‌ی امید است. پس ما این نقطه‌ی امید را داریم. البتّه نقاط امید زیاد است؛ یکی‌اش این است. یکی از نقاط امید، فرسودگی جبهه‌ی مقابل ما است. بنده به طور قاطع میگویم -البتّه یک عدّه‌ای فوراً بنا میکنند توجیه و تأویل و انکار و مانند اینها، لکن بنده قاطعاً این را میگویم، میتوانم این را ثابت هم بکنم که حالا وقتش نیست- امروز تمدّن غربی دچار انحطاط است، یعنی واقعاً در حال زوال است: عَلیٰ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِه؛ فی نارِ جَهَنَّم؛(۹) لب گودال است؛ این جوری است. البتّه حوادث و تحوّلات جوامع بتدریج اتّفاق می‌افتد؛ یعنی زود احساس نمیشود. حتّی خود اندیشمندان غربی این را احساس کرده‌اند و بر زبان می‌آورند و میگویند. این هم یکی از نقاط امید ما است. تمدّن غربی، تمدّن مادّی در مقابل ما قرار دارد و رو به فرسودگی است. این هم یکی از نقاط امیدبخش است؛ و بعد هم وعده‌ی تخلّف‌ناپذیر خدا که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم».(۱۰) خب، وَمَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا؟(۱۱) چه کسی از خدا راستگوتر است؟ وعده‌ی ‌چه کسی از خدا درست‌تر است؟ خدا میگوید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ اگر شما نصرت کردید خدا را، یعنی به سمت تمدّن اسلام و جامعه‌ی اسلامی و تحقّق دین خدا پیش رفتید، خدا شما را یاری میکند؛ نقطه‌ی امید. پس عنصر سوّم هم که وجود نقطه‌ی امید است، وجود دارد.

 

بیانات امام حامنه‌ای در حرم مطهر رضوی، ۱۳۹۳٫۰۱٫۰۱: یک ظرفیّت دیگری که در کشور وجود دارد، زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است؛ نرم‌افزاری مثل این سیاستهای اصل ۴۴، سند چشم‌انداز و این کارهایی که در این چند سال انجام گرفته و همچنین زیرساخت‌های گوناگون مثل جاده و سدّ و پل و کارخانه و امثال اینها؛ اینها زمینه‌های بسیار خوبی برای پیشرفت اقتصاد کشور است، اینها ظرفیّتهای یک کشور است.

 

بیانات امام حامنه‌ای در اجتماع مردم بجنورد، ۱۳۹۱٫۰۷٫۱۹: ملت ایران یک عرصه‌ی رویاروئی با یک مجموعه‌ی دشمن دارد، دشمنی را هم آنها شروع کردند، در رأس دشمنها هم شبکه‌ی خطرناک خبیث صهیونیستی است، که متأسفانه بعضاً دولتهای غربی و بخصوص دولت آمریکا تحت تأثیر این شبکه‌اند. اینها از اول انقلاب با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی مخالفت کردند؛ کینه‌ی این مردمی را که انقلاب کرده‌اند، به دل گرفته‌اند؛ الان هم همین جور است. حالا در این صحنه‌ی رویاروئی، یک طرف ملت ایران است، یک طرف هم برخی از قدرتهائی که کینه‌ورزانه با ملت ایران دشمنی میکنند. وقتی عرصه را نگاه میکنیم، اگر یک نگاه به ملت عزیزمان بکنیم، می‌بینیم ملت ما دارای عزم است، دارای امید است، دارای استعداد برتر است، دارای نسل جوانِ پرانگیزه و پرتلاش است. این حضور نسل جوان، در همه‌ی میدانها خودش را دارد نشان میدهد: در میدان علم، که امروز در دنیا به آن اعتراف میکنند؛ در میدان فناوری، در میدانهای گوناگون اجتماعی؛ آن وقتی که پیش آمد، در دفاع مقدس؛ امروز هم در آمادگی‌های گوناگون. اینها را امروز ملت ایران دارد؛ چشم‌انداز بیست ساله را هم دارد، ابزارهای لازم برای حرکت به سمت جلو را هم دارد، منابع طبیعی هم دارد، معادن ارزشمند هم دارد.

آنچه را که در کشورمان از منابع اساسی در اختیار داریم، از متوسط جهان بیشتر است. من بارها گفته‌ام: ما تقریباً یک‌صدم جمعیت دنیائیم، کشور ما هم تقریباً یک‌صدم وسعت دنیاست؛ اما منابع اصلی‌ای که ما داریم، از یک‌صدم بسیار بیشتر است. در بعضی از منابع، در میان همه‌ی کشورهای دنیا درجه‌ی اوّلیم؛ مثل منابع انرژی – نفت و گاز – که امروز در میان همه‌ی کشورهای دنیا، در رأس فهرست، ما هستیم. این خصوصیات ماست.

 

بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲:  نکته‌ی مهمّی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم‌استفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.

مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ ‌سال که بخش مهمّی از آن نتیجه‌ی موج جمعیّتی ایجادشده در دهه‌ی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه‌ی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه‌ی دوّم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه‌ی انقلابی رشد کرده و آماده‌ی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته‌ی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.

به‌جز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتمادبه‌نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده‌نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ی دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده‌نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.

[۶] بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۸٫۰۳٫۰۱: عنصر چهارم این است که بالاخره در هر برهه‌ای راهکارهای عملی لازم است. در هر برهه‌ای از زمان راهکارهای عملی مورد نیاز است. خب محلّ بحث ما اینجا است. آنچه شما سؤال میکنید -یعنی نسل جوان ممکن است سؤال بکند و یک سؤال مستتری(۱۲) است- همین است که بالاخره راهکار عملی برای اینکه ما بتوانیم به عنوان یک جوان وارد میدان بشویم چیست.

[۷] سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه، ۱۳۸۷٫۱۰٫۲۱: اینک سیاستهای کلی برنامه پنجم که باید مبنای تهیه و تدوین قانون برنامه ی پنجساله پنجم توسعه ی جمهوری اسلامی ایران باشد، ابلاغ می گردد. … ایجاد درک مشترک از چشم انداز بیست ساله و تقویت باور و عزم ملی برای تحقق آن.

 

‌بیانات‌ امام خامنه‌ای در دیدار دانشجویان و نخبگان سراسر کشور، ۱۳۸۴٫۰۷٫۰۳: من مکرر گفتم، الان هم دارم به شما جوانهای عزیز می‌گویم؛ سند چشم‌انداز یک انشای مدرسه‌یی نبوده که کسی بنشیند بنویسد؛ یک آرزوی محض و آرزوی خام هم نبوده؛ اینها چیزهایی است که با ملاحظه و محاسبه‌ی همه‌ی جهات روی کاغذ آمده و معنایش این است که این شدنی است. این‌که ما گفتیم در ظرف بیست سال باید رتبه‌ی بالا را در منطقه، در علم و در اقتصاد داشته باشیم، با محاسبه‌ی همه‌ی جوانب قضیه نوشته و تنظیم شده؛ و این شدنی است. البته همه‌ی کارهای شدنی، رفتن، دنبال کردن، همت گماشتن و انجام دادن می‌خواهد. شکی نیست که اگر بنشینیم تماشا کنیم، هیچ کاری نخواهد شد. با دنبال‌گیری، کار شدنی است. ان‌شاءاللَّه پیگیری خواهیم کرد و به توفیق الهی و به حول و قوه‌ی الهی خواهد شد. البته ما آن روزها را علی‌القاعده نمی‌بینیم، اما شماها می‌بینید؛ مال شماهاست، آینده‌ی شماست.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار استانداران سراسر کشور، ۱۳۸۲٫۱۰٫۲۲: قبل از پرداختن به مسائل مورد توجه بعضی از آقایان، به نظر من مطالبی مهمتر از مسأله‌ی انتخابات وجود دارد. انتخابات چون مسأله‌ی روز است، اگرچه گذراست، اما بالاخره هیجانی دارد و توجهات را به خودش جلب می‌کند؛ من هم خلاف انتظارم نیست که شما به عنوان استاندار و مسؤول یک مجموعه، توجهتان به این مسأله جلب شود؛ لیکن باید مراقب بود که مسائل اصلی جای خودش را با مسائل موسمی عوض نکند. به اعتقاد من الان مسأله‌ی اصلی ما در استانها این است: برنامه‌ی چهارم – که علی‌القاعده با تغییرات مختصری در مجلس تصویب خواهد شد – و چشم‌اندازی که این برنامه متکی به آن است و در مسیر رسیدن به آن چشم‌انداز، این برنامه تنظیم شده است، ایجاب می‌کند که استانها هر کدام یک مسؤولیت جدی، فوری و بی‌وقفه برای تحقق این برنامه احساس کنند. البته به زبان می‌شود گفت که بله، همین‌طور است؛ منتها در عمل، بسیار دشوار و تلاش‌طلب است. دشوار که می‌گوییم، به معنای نشدنی نیست؛ یعنی بالاخره حرکت می‌خواهد، همت می‌خواهد، چشم‌پوشی از خیلی چیزها می‌خواهد، تا انسان حرکت کند و این محقق شود. به‌نظرم من در قزوین در یک سخنرانی این نکته را گفتم که در موقع تنظیم چشم‌انداز بیست ساله، بر اساس محاسبه، این‌طور فهمیده شد که این چشم‌انداز قابل تحقق است؛ مشروط بر این‌که ما حرکت و تلاش کنیم و مجموعه راه بیفتد.

[۸] بیانات‌ امام خامنه‌ای در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، ۱۳۸۶٫۰۱٫۰۱: دشمن را باید شناخت، بعد باید نقشه‏ی او را دانست. امروز دشمنان بیرونی ما هم برای ملت ایران نقشه دارند. ما سیاستهای پنج‏ساله‏ی خودمان را تعریف می‏کنیم؛ افق چشم‏انداز بیست‏ساله را تعریف می‏کنیم؛ برای اینکه راه خودمان را مشخص کنیم. دشمن ما هم همین‏طور؛ او هم برای ما برنامه دارد؛ او هم سیاستی دارد. باید سیاست او را بشناسیم.

 

بیانات امام خامنه‌ای در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری، ۱۳۸۴٫۰۵٫۱۲: اهدافی که مطرح شده است، اهداف والایی است. این اهداف با حرکت مستمر، با کار و تلاش مداوم، با به‌کارگیری همه‌ی نیروهای مستعد و بانشاطی که در کشور ما بحمدالله فراوان هستند، امکان‌پذیر است. البته نباید شتابزدگی کرد. من، هم به رئیس جمهور محترم عرض می‌کنم که از شتابزدگی اجتناب شود، آرمانها با جدیت تعقیب شود، اما هیچ‌گونه شتابزدگی به‌وجود نیاید؛ هم به مردم عزیزمان توصیه می‌کنم که در درخواست‌ها شتابزدگی را اعمال نکنند. دولت محترم و خدمتگزار با برنامه‌ریزی صحیح، به همان کیفیتی که در سند چشم‌انداز بیست ساله تصویب شده و سیاست‌هایی که اعلام شده است – که جهت این سیاست‌ها هم عدالت، رفاه عمومی و توسعه‌ی علمی و فنی و همه‌جانبه و عدالت‌محور است – در این جهت حرکت کند. دستیابی به این اهداف والا، دور از دسترس نیست. با تلاش، با توکل به خدا، با تکیه‌ی به مردم، با استفاده از نیروهای بانشاطی که در جامعه‌ی جوان ما بحمدالله فراوانند، می‌توان به این هدفها دست یافت.

[۹]  بیانات امام خامنه‌ای در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان همدان، ۱۳۸۳٫۰۴٫۱۷: تا چشم‌انداز را برای خود تعریف نکنیم، هیچ کار درستی صورت نخواهد گرفت.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اعضای هیأت دولت و مدیران اجرایی کشور، ۱۳۸۶٫۰۴٫۰۹: در همه‏ی برنامه‏ریزیها، سند چشم‏انداز در نظر باشد و این را در همه‏ی سطوح ملاحظه کنند. ثبات در برنامه‏ریزی، شرط موفقیت است. اگر ثبات در برنامه‏ریزی و استمرار در جهت درست نباشد – که البته این حرکت در طول راه تصحیح هم خواهد شد، لکن جهتگیری یکی است و استمرار دارد – سازندگی و پیشرفت کشور به نتیجه نخواهد رسید. بیست سال را در نظر بگیرید. هر سال ما یک برنامه داریم – برنامه‏ی یک‏ساله که با بودجه به مجلس داده میشود – که اگر بنا باشد جهتگیری منظم نباشد، امکان دارد تناقض در این برنامه‏ها، اصلاً کارهائی را هم که انجام میگیرد، خنثی کند. ما برنامه‏های پنج ساله درست کرده‏ایم – در همه‏ی دنیا معمول است – اما اگر برنامه‏ی پنج‏ساله‏ی امروز در جهت مقابل برنامه‏ی پنج‏ساله‏ی دیروز یا در جهت مقابل برنامه‏ی پنج‏ساله‏ی فردا باشد، این کارها همدیگر را از بین خواهد برد و اصلاح هرگز صورت نخواهد گرفت؛ چون فعالیتها همدیگر را خنثی میکنند و نتیجه، ضایع شدن سرمایه‏های ملی است. ما برای اینکه این اتفاق نیفتد، برنامه‏ی بلندمدت کلیِ عام را به عنوان سند چشم انداز تهیه کردیم. این، برنامه‏ی کلیِ بیست ساله است. برنامه‏ها زیر این سقف باید شکل بگیرند؛ برنامه‏های پنج ساله در این جهت باید حرکت کنند. هر دولتی سر کار می‏آید، این جهت را حفظ کند؛ آن وقت برنامه‏ها میشوند مکمل هم. البته دولتها همه یک‏جور نیستند؛ بعضیها کند کار میکنند، بعضیها تند کار میکنند، بعضیها همه‏ی نیرویشان را به صحنه می‏آورند، بعضیها آن جور نیستند، بعضی ممکن است اشتباهات بکنند، بعضی نکنند؛ اینها همه‏اش قابل اصلاح است؛ ولی جهتگیری باید یکی باشد. بنابراین در همه‏ی برنامه‏ریزیها این را هم ملاحظه کنید.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها، ۱۳۹۵٫۰۳٫۲۹: یکی از وظایف دانایان و خردمندان و نخبگان یک کشور، نگاه به آینده است. ما میخواهیم بیست سال بعد چه‌جور ایرانی داشته باشیم، این مهم است. اگر درباره‌ی اقتصاد بحث میکنیم، درباره‌ی علم بحث میکنیم، درباره‌ی فنّاوری بحث میکنیم، درباره‌ی اخلاق و معرفت بحث میکنیم، هدف این است که معلوم باشد ما برای مقطع بیست سال بعد چه‌جور ایرانی را میخواهیم. خب حالا ما چشم‌انداز بیست‌ساله را ده یازده سال قبل از این مطرح کردیم که تا ۱۴۰۴ [است‌]؛ خیلی خب، حالا البتّه ارزیابی‌ها مختلف است که در این ده سالی که گذشته، آیا به قدر ده سال پیش رفتیم یا به قدر پنج سال پیش رفتیم یا به قدر دوازده سال و پانزده سال پیش رفتیم؛ نظرات مختلف است. ما چه‌جور ایرانی را میخواهیم بیست سال بعد داشته باشیم. بیست سال بعد دانشجویان امروز در مسندهای مدیریّتی قرار دارند، کشور را اداره میکنند؛ اهمّیّت کار شما استادان و مسئولان دانشگاه‌ها اینجا است؛ یعنی این کسانی که امروز دانشجوی شما هستند، بیست سال بعد اینها رئیس‌جمهورند، وزیرند، نماینده‌ی مجلسند، مدیر فلان دستگاهند، یعنی کشور دست اینها است؛ شما میخواهید بیست سال بعد چه داشته باشید؟ این نقطه‌ی بسیار مهمّی است، سؤال مهمّی است، دغدغه و اشتغال ذهنی مهمّی است که دانایان کشور و خردمندان کشور که شماها از آن جمله هستید، نمیتوانند نسبت به آن چشم‌پوشی کنند.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار رئیس‌جمهوری و اعضای هیأت دولت، ۱۳۹۰٫۰۶٫۰۶: یک مسئله‌ی دیگر، مسئله‌ی رسیدن به چشم‌انداز است. این چشم‌انداز هدفگذاری شده است، یک سند بالادستی است؛ باید ما این را حتماً رعایت کنیم. بدون جهاد اقتصادی، به چشم‌انداز نخواهیم رسید. در چشم‌انداز، قدرت اول اقتصادی منطقه هم مطرح شده. در این میدان – که میدان مسابقه است – اگر چنانچه عقب ماندیم، ضربه خواهیم خورد. آن روز در آن جلسه هم مطرح شد که مسئله‌ی چشم و همچشمی مطرح نیست؛ مسئله این است که در این چالش عمومی و میدان تحرکات عمومیِ دولتها در این برهه‌ی از زمان، اگر کسی عقب ماند، پامال خواهد شد. پیشرفت اقتصادی ما و رسیدن به اهداف چشم‌انداز، به خاطر این است که اگر چنانچه به آنجا نرسیدیم، ملت ما و کشور ما دچار ضربات سختی خواهد شد؛ احیاناً ضربات مهلکی به ما وارد خواهد آمد. باید به آنجا برسیم؛ این نیاز ماست. با شعاری که ما داریم میدهیم، با اهداف انقلاب اسلامی، جز این چاره‌ای وجود ندارد. حقیقت این است که نظام اسلامی، امروز نظام استکبار و سلطه و الحاد را به چالش گرفته؛ این یک حرکتی است که آغاز شده. شکست خوردن در این میدان، خسارتهایش غیر قابل توصیف است و مخصوص به ملت ما هم نخواهد شد؛ لذا باید در این میدان قطعاً پیروز شد. این پیروزی با این ابزار ممکن نیست؛ ابزارهای گوناگون دیگری هم لازم است؛ از جمله‌ی اینها، پیشرفت اقتصادی است.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار مردم مریوان، ۱۳۸۸٫۰۲٫۲۶: امروز بحمدالله جمهوری اسلامی این فرصت را پیدا کرده است که بر روی طرحهای بلندمدت برای رفع کمبودها و نقیصه‌ها و تخریبهای دورانهای گذشته برنامه‌ریزی کند. چشم‌انداز بیست ساله یک سند بسیار معتبر و مهم است که مسئولان کشور – چه در قوه‌ی مجریه، چه در قوه‌ی مقننه – و در بخشهای مختلف موظف شده‌اند گام به گام این سند چشم‌انداز را تعقیب کنند و به آن اهداف نزدیک شوند. مردم هوشمند و جوانان بااستعداد در هر نقطه‌ی کشور مسئولیت بزرگی در این زمینه بر دوش دارند. من به شما مردم عزیز و بخصوص به جوانان عرض میکنم که ساختن کشور، پیش بردن کشور یک وظیفه‌ی مشترک است؛ مشترک بین مسئولان و مردم؛ مردم هم دارای مسئولیتند. خیلی باید مراقب باشیم که دشمنان پیشرفت کشور نتوانند ذهن و حواس ما را به نقاط فرعی و درجه‌ی دوم منعطف کنند، تا همه با وحدت کامل بتوانیم به سمت این هدفها حرکت کنیم

[۱۰] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۱۳۹۵٫۰۶٫۰۳: برنامه، هم هماهنگی و هم‌افزایی ایجاد میکند، هم زنجیره‌ی برنامه‌ها ما را به اهداف چشم‌انداز میرساند.

 

بیانات امام خامنه‌ای در مراسم تنفیذ حکم دهمین دوره ریاست جمهوری، ۱۳۸۸٫۰۵٫۱۲: برنامه‌ ریزی کمک خواهد کرد که مردم بتوانند به آنچه که در پیش روی آنهاست، اعتماد کنند؛ بتوانند در مورد پیشرفت کشور قضاوت کنند.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹٫۰۸٫۰۲: بعضی از مسائلی که آقایان[اساتید و فضلا حوزه] فرمودند، مسائل عملی بالفعل نیست؛ آرزوهاست. خوب است که ما تفکیک کنیم بین آرزوها و بین آن چیزهایی که در برنامه میتواند قرار بگیرد. امروز حوزه نیاز دارد به برنامه ریزی. البته چشم انداز بایستی حتما تنظیم شود؛ این درست است. یک سند چشم‌انداز، یا به تعبیر بعضی از آقایان، بیانیه‌ی مأموریت روحانیت یا مأموریت حوزه‌ی علمیه لازم است؛ این باید تدوین شود؛ منتها تهیه‌ی یک چنین چشم‌اندازی یا چنین بیانه‌ای، خود یک کار مهم است؛ یک پروژه اساسی است. اینکه حالا پنج نفر آدم متفکر و آدم باهوش بنشینند یک بیانیه‌ی مأموریت تنظیم کنند یا یک سند چشم انداز بنویسند، خیلی آسان نیست؛ مقدمات دارد تا بشود یک سند چشم انداز نوشت. البته اگر چنین سند چشم‌اندازی تهیه شد، آن وقت میتوان برنامه‌های زمانبندی شده را بر اساس آن تهیه کرد و تدوین کرد؛ میشود هدفهای مقطعی را مشخص کرد؛ هدف ده ساله، هدف بیست ساله، هدف پنجاه ساله. البته این کارها ممکن است؛ منتها الان برنامه ریزی‌ای که ما نیاز داریم، باید ناظر به واقعیات و اقدامات عملی و قابل تحقق در حوزه باشد. نمیشود در خلاء برنامه زندگی کرد؛ باید برنامه ریزی انجام بگیرد. پس باید به چیزهای عملی نگاه کرد؛ یعنی آرزوهایی که حق است و یک روزی بلاشک این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. بنده از این آدمهای مأیوس بن‌بست‌نگر نیستم. من یقین دارم که این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد، منتها بستگی دارد به اینکه شرایط و واقعیات چگونه پیش برود. عوامل مؤثر در حوادث، غالبا متنوع است؛ اغلب این حوادث هم از ذهن انسان خارج است، از محاسبات دور است. تنها چیزی که قابل محاسبه است، اینهاست: «ان تنصرالله ینصرکم» (سوره مبارکه محمد آیه ۷)؛ «من کان لله کان الله له»( بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۷۹، ص ۱۹۷)، «ولینصرن الله من ینصره» (سوره مبارکه الحج آیه ۴۰)؛ چون غیبی است و خدای متعال فرموده و «هو اصدق القائلین» است. غیر از این، همه این مطالعات و برنامه ریزی‌ها قابل خدشه است، به خاطر اینکه عوامل مؤثر در حوادث از محاسبه خارج است. قدرتهای جهانی هم امروز در محاسباتشان همین را میدانند و ملاحظه هم می کنند؛ لذا شما میبینید یک چیزهایی را برنامه‌ریزی می‌کنند یا اعلان میکنند، بعد تحقق پیدا نمیکند؛ نه به خاطر این است که پشیمان شده‌اند، برای این است که میبینند نمیشود. حوادثی پیش می‌آید که محاسبه نشده است. بنابراین آن چیزهایی را که عملی است، باید به طور جدی مطرح کرد و دنبال کرد.

 

[۱۱] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار کارگزاران نظام،  ۱۳۸۲٫۰۵٫۱۵: در عرصه‌ى اجتماعى، توسعه باید با مردم گره بخورد؛ مردم باید محور توسعه باشند.

 

بیانات امام خامنه‌ای در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌، ۱۳۹۰٫۰۷٫۲۰: هر جائی که مسئولین کشور توانائی‌های مردم را شناختند و به کار گرفتند، ما موفق شدیم. هر جائی که ناکامی هست، به خاطر این است که ما نتوانستیم حضور مردم را در آن عرصه تأمین کنیم. ما مسائل حل نشده کم نداریم. در همه‌ی مسائل گوناگون کشور، مسئولین باید بتوانند با مهارت، با دقت، با ابتکار، راه‌هائی را برای حضور مردم پیدا کنند – همچنان که در عرصه‌ی بسیار دشوارِ جنگ این اتفاق افتاد، راه باز شد؛ کسانی توانستند راه را باز کنند – تا هر جوانی، هر پیری، هر مردی، هر زنی که بخواهد در این کار بزرگ شرکت کند، راه برایش باز باشد. در زمینه‌های گوناگون هم میشود، در اقتصاد هم میشود. اقتصاد کشور، تولید کشور میتواند به وسیله‌ی همت مردم، با پول مردم، با ابتکارهای مردم، با انگیزه‌های مردم، چندین برابر شکوفائی پیدا کند. سیاستهای اصل ۴۴ را که ما تدوین کردیم، بر اساس همین نکته بود. برای آینده‌ی کشور، هدفهائی مشخص شده است. ما این دهه را «دهه‌ی پیشرفت و عدالت» نامیدیم؛ ما سیاستهای اصل ۴۴ را تدوین کردیم؛ ما چشم‌انداز بیست‌ساله را تدوین کردیم؛ سیاستهای برنامه‌های پنج‌ساله را تدوین کردیم و میکنیم. همه‌ی این سیاستگذاری‌ها بر اساس واقع‌بینی است. اینجور نیست که یک عده‌ای نشسته باشند و با توهمات خودشان سیاست پنج‌ساله یا چشم‌انداز بیست‌ساله بنویسند؛ نه، این با واقعیتها تطبیق میکند؛ متکی به واقعیتهای کشور است.

 

خب، اینها هدفهای تعیین شده است. اگر حضور مردم در این راه‌ها و برای این هدفها تأمین شود، این هدفها حتّی زودتر از دورانی که در نظر گرفته شده است، حاصل خواهد شد. حضور مردم چه جوری است؟ این، همان نکته‌ی اصلی است. اینجاست که مسئولین باید زمینه‌ها را، مدلها را، فرمولهای عملی و قابل فهم عموم را، فرمولهای اعتمادبخش را برای مشارکت مردم فراهم کنند. در هر بخشی میشود این کارها را کرد. هم قوه‌ی مجریه، هم قوه‌ی قضائیه، هم قوه‌ی مقننه به شیوه‌ی خاص خود میتوانند این را تأمین کنند؛ از ابتکار مردم، از فکر مردم، از نیرو و انگیزه‌ی مردم، از نشاط جوانیِ جوانان ما – که قشر عظیم و وسیعی هستند – میتوانند استفاده کنند؛ این جزو کارهائی است که باید ان‌شاءاللَّه با سازوکار شفاف از سوی مسئولین انجام بگیرد. البته کارهائی در زمینه‌های مختلف شده است، راه‌هائی باز شده است؛ اما بیش از این میشود کار کرد و حضور همه‌ی مردم را تأمین کرد، تا یک جوان، یک پیر، یک صنعتگر، یک مبتکر بداند که در این حرکت عمومی در کجا قرار میگیرد. همه چیز با یک چنین سازوکاری به سامان میرسد؛ مثل گذشته.

[۱۲] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اساتید دانشگاه‌ها، ۱۳۸۹٫۰۶٫۱۴: برنامه‌های پنج ساله‌ی توسعه در زمینه‌ی آنچه که مربوط به دانش و آموزش عالی است، باید دقیقا بر طبق نقشه‌ی جامع علمی طراحی و برنامه‌ریزی شود.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت با رهبر انقلاب، ۱۳۹۶٫۰۶٫۰۴: رهبر انقلاب اسلامی در ادامه، توصیه‌هایی خطاب به رئیس‌جمهور و اعضای دولت دوازدهم بیان کردند که «داشتن نیت الهی برای خدمت به مردم به‌عنوان بندگان خدا و حل مشکلات آن‌ها»، و «انس با قرآن و دعا» اولین توصیه‌ی ایشان بود. … در بیان توصیه‌ی یازدهم گفتند: در تصمیم‌گیری‌ها و اقدام، با درنظرگرفتن اسناد بالادستی و سند چشم‌انداز و قوانین مصوب مجلس، شجاعت به خرج دهید و روحیه‌ی خطرپذیری داشته باشید.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۱۳۹۲٫۰۶٫۰۶: شاخص بعدی [دولت اسلامی]، مسئله‌ی قانون‌گرایی است. خب قانون‌گرایی خیلی مهم است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است. گاهی قانون ناقص است، گاهی قانون معیوب است؛ امّا همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود – [ قانونی‌] که منتهی به بلبشو و هر که هر که خواهد شد – ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل کردن به قانون [ است‌]. این را باید نهادینه کرد؛ در مجموعه‌ی دستگاهها این باید نهادینه بشود. و جزو رعایت قانون، رعایت اسناد بالادستی است که امروز خوشبختانه در کشور وجود دارد؛ مثل سیاستهای کلّی، سند چشم‌انداز، مصوّبات شوراهای عالی از قبیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، از قبیل شورای عالی مجازی؛ که من دیروز پریروز بود با آقای دکتر روحانی راجع به آن مختصراً صحبت کردم، بیشتر از این هم صحبت خواهیم کرد، شورای عالی مجازی – که ما در همین اتاق شاید چهار جلسه‌ی سه چهار ساعته با حضور رؤسای سه قوّه، و مجموعه‌ای از قوا نشستیم و این شورا تشکیل شده و بسیار مسئله‌ی مهمّی است – مصوّباتی دارد، این مصوّبات را بایستی معتبر بدانند و بر طبق این مصوّبات باید عمل بشود. این قانون‌گرایی و قانون‌مداری اگر چنانچه جا افتاد، مسلّماً خیلی از آسیبها از بین خواهد رفت.

[۱۳] بیانات امام خامنه‌ای در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری، ۱۳۸۴٫۰۵٫۱۲: اهدافی که مطرح شده است، اهداف والایی است. این اهداف با حرکت مستمر، با کار و تلاش مداوم، با به‌کارگیری همه‌ی نیروهای مستعد و بانشاطی که در کشور ما بحمدالله فراوان هستند، امکان‌پذیر است. البته نباید شتابزدگی کرد. من، هم به رئیس جمهور محترم عرض می‌کنم که از شتابزدگی اجتناب شود، آرمانها با جدیت تعقیب شود، اما هیچ‌گونه شتابزدگی به‌وجود نیاید؛ هم به مردم عزیزمان توصیه می‌کنم که در درخواست‌ها شتابزدگی را اعمال نکنند. دولت محترم و خدمتگزار با برنامه‌ریزی صحیح، به همان کیفیتی که در سند چشم‌انداز بیست ساله تصویب شده و سیاست‌هایی که اعلام شده است – که جهت این سیاست‌ها هم عدالت، رفاه عمومی و توسعه‌ی علمی و فنی و همه‌جانبه و عدالت‌محور است – در این جهت حرکت کند. دستیابی به این اهداف والا، دور از دسترس نیست. با تلاش، با توکل به خدا، با تکیه‌ی به مردم، با استفاده از نیروهای بانشاطی که در جامعه‌ی جوان ما بحمدالله فراوانند، می‌توان به این هدفها دست یافت.

 

[۱۴] سند چشم انداز ۱۴۰۴، ۱۳۸۲٫۰۸٫۱۲: با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامه‌ریزی شده و مدبرانه‌ی جمعی و در مسیر تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسی‌، در چشم‌انداز بیست‌ساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین‌الملل.

 

بیانات امام خامنه‌ای در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری، ۱۳۸۴٫۰۵٫۱۲: اهدافی که مطرح شده است، اهداف والایی است. این اهداف با حرکت مستمر، با کار و تلاش مداوم، با به‌کارگیری همه‌ی نیروهای مستعد و بانشاطی که در کشور ما بحمدالله فراوان هستند، امکان‌پذیر است. البته نباید شتابزدگی کرد. من، هم به رئیس جمهور محترم عرض می‌کنم که از شتابزدگی اجتناب شود، آرمانها با جدیت تعقیب شود، اما هیچ‌گونه شتابزدگی به‌وجود نیاید؛ هم به مردم عزیزمان توصیه می‌کنم که در درخواست‌ها شتابزدگی را اعمال نکنند. دولت محترم و خدمتگزار با برنامه‌ریزی صحیح، به همان کیفیتی که در سند چشم‌انداز بیست ساله تصویب شده و سیاست‌هایی که اعلام شده است – که جهت این سیاست‌ها هم عدالت، رفاه عمومی و توسعه‌ی علمی و فنی و همه‌جانبه و عدالت‌محور است – در این جهت حرکت کند. دستیابی به این اهداف والا، دور از دسترس نیست. با تلاش، با توکل به خدا، با تکیه‌ی به مردم، با استفاده از نیروهای بانشاطی که در جامعه‌ی جوان ما بحمدالله فراوانند، می‌توان به این هدفها دست یافت.

 

[۱۵] بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲: قبل از پرداختن به مسائل مورد توجه بعضی از آقایان، به نظر من مطالبی مهمتر از مسأله‌ی انتخابات وجود دارد. انتخابات چون مسأله‌ی روز است، اگرچه گذراست، اما بالاخره هیجانی دارد و توجهات را به خودش جلب می‌کند؛ من هم خلاف انتظارم نیست که شما به عنوان استاندار و مسؤول یک مجموعه، توجهتان به این مسأله جلب شود؛ لیکن باید مراقب بود که مسائل اصلی جای خودش را با مسائل موسمی عوض نکند. به اعتقاد من الان مسأله‌ی اصلی ما در استانها این است: برنامه‌ی چهارم – که علی‌القاعده با تغییرات مختصری در مجلس تصویب خواهد شد – و چشم‌اندازی که این برنامه متکی به آن است و در مسیر رسیدن به آن چشم‌انداز، این برنامه تنظیم شده است، ایجاب می‌کند که استانها هر کدام یک مسؤولیت جدی، فوری و بی‌وقفه برای تحقق این برنامه احساس کنند. البته به زبان می‌شود گفت که بله، همین‌طور است؛ منتها در عمل، بسیار دشوار و تلاش‌طلب است. دشوار که می‌گوییم، به معنای نشدنی نیست؛ یعنی بالاخره حرکت می‌خواهد، همت می‌خواهد، چشم‌پوشی از خیلی چیزها می‌خواهد، تا انسان حرکت کند و این محقق شود. به‌نظرم من در قزوین در یک سخنرانی این نکته را گفتم که در موقع تنظیم چشم‌انداز بیست ساله، بر اساس محاسبه، این‌طور فهمیده شد که این چشم‌انداز قابل تحقق است؛ مشروط بر این‌که ما حرکت و تلاش کنیم و مجموعه راه بیفتد.

 

بیانات امام خامنه‌ای در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری، ۱۳۸۴٫۰۵٫۱۲: اهدافی که مطرح شده است، اهداف والایی است. این اهداف با حرکت مستمر، با کار و تلاش مداوم، با به‌کارگیری همه‌ی نیروهای مستعد و بانشاطی که در کشور ما بحمدالله فراوان هستند، امکان‌پذیر است. البته نباید شتابزدگی کرد. من، هم به رئیس جمهور محترم عرض می‌کنم که از شتابزدگی اجتناب شود، آرمانها با جدیت تعقیب شود، اما هیچ‌گونه شتابزدگی به‌وجود نیاید؛ هم به مردم عزیزمان توصیه می‌کنم که در درخواست‌ها شتابزدگی را اعمال نکنند. دولت محترم و خدمتگزار با برنامه‌ریزی صحیح، به همان کیفیتی که در سند چشم‌انداز بیست ساله تصویب شده و سیاست‌هایی که اعلام شده است – که جهت این سیاست‌ها هم عدالت، رفاه عمومی و توسعه‌ی علمی و فنی و همه‌جانبه و عدالت‌محور است – در این جهت حرکت کند. دستیابی به این اهداف والا، دور از دسترس نیست. با تلاش، با توکل به خدا، با تکیه‌ی به مردم، با استفاده از نیروهای بانشاطی که در جامعه‌ی جوان ما بحمدالله فراوانند، می‌توان به این هدفها دست یافت.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین، ۱۳۸۲٫۰۹٫۲۶: برنامه چشم‌انداز بیست ساله، به فضل پروردگار سند حرکت برنامه‌ریزی شده‌ی دولت و مجلس شورای اسلامی و ملت ایران است. من می‌خواهم به شما جوانان بگویم که شما در تحقق این چشم‌انداز می‌توانید نقشهای بسیار کارآمدی را ایفا کنید. همین حرفهایی که این جوانان عزیز گفتند؛ همین خواسته‌هایی که استادان و رؤسای دانشگاهها مطرح کردند، جزو مطالبی است که تأمین کننده‌ی مقدمه‌های برنامه‌ی چشم‌انداز بیست ساله است. ما باید به سمت این برنامه پیش برویم. چشم‌انداز بالای قله است، جاده‌ی اسفالته نیست که انسان پایش را روی گاز بگذارد و به آن‌جا برسد؛ نه. حرکت کردن، عزم داشتن، فشار به خود آوردن و جریان سریع و سالم خون و تغذیه آن در رگهای این کالبد بزرگ، که اسمش ملت ایران است، و حرکت به سمت قله را لازم دارد. وقتی آن‌جا رسیدیم، دیگر بالای قله‌ایم. رسیدن به بالای قله برای یک ملت هم شرف و آبروست، هم مصونیت و امنیت. آن وقت دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند به ملت ایران تعرض و گستاخی کند و جلو منافعش را بگیرد. همچنین این کار الگویی برای دنیای اسلام، بلکه وسیعتر از دنیای اسلام، خواهد شد؛ و این تلاش لازم دارد.

 

[۱۶] سند چشم انداز ۱۴۰۴، ۱۳۸۲٫۰۸٫۱۲: با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامه‌ریزی شده و مدبرانه‌ی جمعی و در مسیر تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسی‌، در چشم‌انداز بیست‌ساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین‌الملل.

[۱۷] بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲: قبل از پرداختن به مسائل مورد توجه بعضی از آقایان، به نظر من مطالبی مهمتر از مسأله‌ی انتخابات وجود دارد. انتخابات چون مسأله‌ی روز است، اگرچه گذراست، اما بالاخره هیجانی دارد و توجهات را به خودش جلب می‌کند؛ من هم خلاف انتظارم نیست که شما به عنوان استاندار و مسؤول یک مجموعه، توجهتان به این مسأله جلب شود؛ لیکن باید مراقب بود که مسائل اصلی جای خودش را با مسائل موسمی عوض نکند. به اعتقاد من الان مسأله‌ی اصلی ما در استانها این است: برنامه‌ی چهارم – که علی‌القاعده با تغییرات مختصری در مجلس تصویب خواهد شد – و چشم‌اندازی که این برنامه متکی به آن است و در مسیر رسیدن به آن چشم‌انداز، این برنامه تنظیم شده است، ایجاب می‌کند که استانها هر کدام یک مسؤولیت جدی، فوری و بی‌وقفه برای تحقق این برنامه احساس کنند. البته به زبان می‌شود گفت که بله، همین‌طور است؛ منتها در عمل، بسیار دشوار و تلاش‌طلب است. دشوار که می‌گوییم، به معنای نشدنی نیست؛ یعنی بالاخره حرکت می‌خواهد، همت می‌خواهد، چشم‌پوشی از خیلی چیزها می‌خواهد، تا انسان حرکت کند و این محقق شود. به‌نظرم من در قزوین در یک سخنرانی این نکته را گفتم که در موقع تنظیم چشم‌انداز بیست ساله، بر اساس محاسبه، این‌طور فهمیده شد که این چشم‌انداز قابل تحقق است؛ مشروط بر این‌که ما حرکت و تلاش کنیم و مجموعه راه بیفتد.

[۱۸] بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲: قبل از پرداختن به مسائل مورد توجه بعضی از آقایان، به نظر من مطالبی مهمتر از مسأله‌ی انتخابات وجود دارد. انتخابات چون مسأله‌ی روز است، اگرچه گذراست، اما بالاخره هیجانی دارد و توجهات را به خودش جلب می‌کند؛ من هم خلاف انتظارم نیست که شما به عنوان استاندار و مسؤول یک مجموعه، توجهتان به این مسأله جلب شود؛ لیکن باید مراقب بود که مسائل اصلی جای خودش را با مسائل موسمی عوض نکند. به اعتقاد من الان مسأله‌ی اصلی ما در استانها این است: برنامه‌ی چهارم – که علی‌القاعده با تغییرات مختصری در مجلس تصویب خواهد شد – و چشم‌اندازی که این برنامه متکی به آن است و در مسیر رسیدن به آن چشم‌انداز، این برنامه تنظیم شده است، ایجاب می‌کند که استانها هر کدام یک مسؤولیت جدی، فوری و بی‌وقفه برای تحقق این برنامه احساس کنند. البته به زبان می‌شود گفت که بله، همین‌طور است؛ منتها در عمل، بسیار دشوار و تلاش‌طلب است. دشوار که می‌گوییم، به معنای نشدنی نیست؛ یعنی بالاخره حرکت می‌خواهد، همت می‌خواهد، چشم‌پوشی از خیلی چیزها می‌خواهد، تا انسان حرکت کند و این محقق شود. به‌نظرم من در قزوین در یک سخنرانی این نکته را گفتم که در موقع تنظیم چشم‌انداز بیست ساله، بر اساس محاسبه، این‌طور فهمیده شد که این چشم‌انداز قابل تحقق است؛ مشروط بر این‌که ما حرکت و تلاش کنیم و مجموعه راه بیفتد.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۹۰٫۰۳٫۲۳: در زمینه‌های گوناگون هم، همین‌طور که به بعضی از زمینه‌ها اشاره کردند، واقعاً سندهای مکتوب و مدون لازم است، که اینها سندهای بالادستی قوانین خواهند بود. در زمینه‌های مختلف، این سندها لازم است؛ در مسئله‌ی خانواده، مسئله‌ی زن، خود مسئله‌ی تعلیم و تربیت، مسئله‌ی علم؛ همین نقشه‌ی جامع علمی، یا آن موضوع عام و وسیعی که ما عرض کردیم، که مهندسی فرهنگی است.

(…)

یا همین بحث آموزش و پرورش و تحول نظام آموزشی کشور؛ این هم یک سند بالادستی لازم دارد. تحول، معنای خودش را دارد. تحول، یعنی در بعضی از موارد، زیر و رو شدن. اصلاحات، مورد نظر نیست – که یک بخشهائی مثلاً کم شود، زیاد شود – واقعاً یک تحول لازم است. علتش هم واضح است: چون نظام کنونی آموزش و پرورش، یک نظام وارداتی است؛ حالا وارداتی‌ای که به یک معنا بومی‌سازی هم شده، اما شاکله، شاکله‌ی وارداتی است. نه اینکه ما بخواهیم هرچه وارداتی است، رد کنیم؛ نه، ما خیلی چیزها را وارد میکنیم، از آن هم استفاده میکنیم، خوب هم هست؛ اما آنچه که نامطلوب است، تبعیت است. تبعیت بد است؛ اما گرفتن و پسندیدن و به کار بستن، چیز خوبی است؛ هیچ اشکالی ندارد. ما الان از پیشرفتهای فناوری غربی‌ها داریم استفاده میکنیم. البته با خیلی‌هاش هم آنها راضی نیستند، دندشان هم نرم؛ ولی ما استفاده‌ی خودمان را خواهیم کرد، بیشتر هم استفاده میکنیم. بنابراین استفاده کردن مهم نیست، منتها تبعیت بد است. تبعیت چیز نامطلوبی است. در قرآن و در آیات متعدد، نتیجه‌ی تبعیت، ضلال است؛ «یضلّوک عن سبیل‌اللَّه».(۱) نبایستی تبعیت کرد؛ بایستی نگاه کرد، آنچه را که خوب است، پسندید. ما تبعیتاً نظام کنونی آموزش و پرورش را قبول کردیم. یعنی یک چیزی را عمل میکردند، دادند به ما، ما هم قبول کردیم. حالا آنها خودشان در همین نظام، تغییرات فراوانی به وجود آوردند. بعضی از تغییرات آنها در جهت آن چیزی است که برای ما از قدیم بومی و سنتی هم بوده. ما نه، چسبیدیم به همان شکل قدیمی‌ای که از آنها گرفتیم؛ و این شده برای ما یک سنت. بنابراین یک تحول لازم است. البته تحول – همین طور که اشاره کردند – احتیاج دارد به این که ما فلسفه‌ی آموزش و پرورش را بدانیم، وضع کشور را بدانیم، نیازهای آینده را بدانیم. بر اساس اینها باید افراد صاحب فکر و به اصطلاح «راهبردنگران فرهنگی» – به تعبیر رائج، استراتژیستهای فرهنگی – بنشینند و راه حل‌های اساسی پیدا کنند.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار نمایندگان مجلس، ۱۳۸۳٫۰۳٫۲۷: از تجربه‌ها و دانش‌ها باید استفاده کرد، اما الگو و شیوه ومدل را باید کاملا ًبومی وخودی انتخاب کرد.

 

[۱۹] بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲: برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.

[۲۰] بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲: به‌رغم همه‌ی این مشکلات طاقت‌فرسا، جمهوری اسلامی روزبه‌روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفت‌آور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهل‌ساله‌ی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام‌گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید.

[۲۱] بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲: امّا راه طی‌شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ی اسلامی بسازند.

[۲۲] بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷٫۱۱٫۲۲: امّا پیش از همه‌چیز، نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. نشانه‌های امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست‌ودلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسه‌دوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصه‌ها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی ‌آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.

[۲۳] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار دانشگاهیان سمنان، ۱۳۸۵٫۰۸٫۱۸: برای اینکه ما بتوانیم نسخه‌ی درست پیشرفت را پیدا کنیم، چه لازم داریم؟ بحث نظری. این، یکی از آن کارهایی است که شماها باید بکنید.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۸۶٫۰۲٫۲۵: بحث لزوم بازشناسی الگوی توسعه و پیشرفت است. ما می‌خواهیم پیشرفت کنیم. مدل این پیشرفت چیست؟ این مدل را باید بازشناسی کنیم… تحول، سنت الهی است در زندگی بشر. با او سینه به سینه نباید شد؛ از او استقبال باید کرد. باید تحول را مدیریت کرد، تا به پیشرفت بینجامد؛ جامعه را پیش ببرد…

کارهای بزرگ از ایده‌پردازی آغاز می‌شود. این ایده‌پردازی کاری نیست که در اتاق‌های دربسته و در خلأ انجام بگیرد. باید فکرهای گوناگون، اندیشه‌های گوناگون با آن سروکار پیدا کنند، تماس پیدا کنند تا آنچه که محصول کار هست، یک چیز عملی و منطقی از آب در بیاید. پس جان کلام، در این بحثی که امروز من می‌خواهم بکنم، این است که ما باید توسعه و پیشرفت را بازشناسی کنیم، ببینیم برای کشور ما، برای جامعه‌ی ما، مدل پیشرفت چیست.

دو گرایش غلط همیشه در باره‌ی پیشرفت و تحولِ منتهی به پیشرفت وجود داشته است. یک گرایش عبارت است از خیانتهائی که به نام پیشرفت و تحول انجام گرفته؛ ضربه‌هائی که به نام خدمت و زیر پرچم اصلاحگری بر پیکر ملت ما وارد شده است. از دوران قاجار خیلی از درباریان قاجار و شاهزادگان قاجاری- که هم بی‌سواد بودند، هم دنیاپرست بودند، هم در عین حال با محافل غربی ارتباط داشتند- عامل و وسیله‌ی وابستگیِ نادانسته‌ی کشور و فرهنگ ما به غرب شدند و ادعایشان این بود که این، پیشرفت و تحول است!

در قضیه‌ی مشروطه، آن خطِّ انگلیسیِ ماجرای مشروطه حرفش ترقی‌خواهی بود؛ شعارش توسعه و پیشرفت بود. همان کسانی که رهبران مشروطه را نابود کردند؛ شیخ فضل الله را به دار کشیدند، مرحوم آیت‌اللَّه بهبهانی را ترور کردند، ستارخان و باقرخان را غیر مستقیم به قتل رساندند و خلع سلاح کردند، رهبران صادق مشروطه را زیر فشار قرار دادند و یک عده افرادی را که وابسته‌ی به غرب و سیاستهای استعماری بودند، به نام مشروطه‌خواه بر مردم مسلط کردند، شعار آن‌ها هم همین ترقی‌خواهی بود! آن‌ها هم می‌گفتند: پیشرفت، تحول! زیر این نام، آن‌چنان خیانت بزرگی انجام گرفت.

رضا خان با شعار ترقی و اصلاح آمد سر کار. کودتا کرد؛ حکومت کودتا، بعد هم آن دیکتاتوریِ سیاه و بی‌نظیر، که همه تحت عنوان و زیر پرچم پیشرفت و توسعه و ترقی انجام گرفت. محمد رضا پسر او- حکومت موروثی و بعد هم کودتا در مرداد ۳۲- هم ادعای حرکت اصلاحی داشت و این همه فاجعه برای این کشور به وجود آوردند. ضربه‌ای که به این کشور و به این ملت زدند، این طوری بود.

در سطح جهانی هم همین طور است. استعمار ملتها- که لکه‌ی ننگ تاریخ بشر در یکی دو قرن اخیر هست- به نام پیشرفت ملتها انجام گرفت. استعمار یعنی نوسازی. انگلیس‌ها، هلندی‌ها، پرتغالی‌ها، فرانسوی‌ها در نقاط مختلف آسیا و آفریقا و امریکای لاتین رفتند بومی‌ها را قتل عام کردند، سرزمینها را تصرف کردند، دزدی کردند، خیانت کردند، هزار فاجعه به وجود آوردند؛ زیرِ نام نوسازی، پیشرفت، استعمار.

در دوره‌ی بعد هم که نواستعمار پدید آمد، بازهم همین بود. این همه تجاوز، این همه جنگ‌افروزی، این همه کودتا که به وسیله‌ی سرویسهای امنیتی کشورهای غربی- چه امریکا، چه انگلیس و چه غیر این‌ها- انجام گرفته، همه زیر پرچم تجددخواهی و پیشرفت و تحول و توسعه انجام گرفته. همین الآن شما افغانستان و عراق جلوی چشمتان است. امریکایی‌ها آمدند وارد عراق شدند برای اینکه دنیای نوئی را؛ دنیای آزادی، دمکراسی و توسعه را برای مردم عراق به وجود بیاورند. شما ببینید الآن در عراق چه خبر است! شاید در طول دوران حکومتهای کودتائیِ عراق- که آخرینش صدام بود- محنتی را که امروز مردم عراق دارند از دست امریکایی‌ها می‌کشند، تا حالا تحمل نکرده باشند. زن و مرد عراقی تحقیر می‌شوند. جوان امریکایی چکمه‌اش را می‌گذارد پشت گردنِ یک جوان عراقی؛ چرا؟ چون از خیابان عبور می‌کرده و به او مشکوک شده؛ او را می‌خواباند و جلوی چشم زن و بچه‌اش، صورتش را به خاک فشار می‌دهد. یا مرد را جلوی چشم مرد خانه کتک می‌زنند؛ مردها زن خانه را به اسم توسعه و پیشرفت و به اسم نجات ملت عراق بازرسی بدنی می‌کنند. در افغانستان هم همین طور است.

پس نام توسعه از یک طرف مورد چنین سوءاستفاده‌هائی در طول تاریخ و در زمان خود ما در سرتاسر دنیا و در کشور خود ما انجام گرفته است. از یک طرف هم در نقطه‌ی مقابل، کسانی بوده‌اند و هستند که با هر نوع نوآوری و تحولی مخالفت کرده‌اند؛ به اسم اینکه این سابقه ندارد، این را نمی‌شناسیم، این را نمی‌دانیم، به این مشکوکیم. حدیثِ «شرّ الأمور محدثاتها» را بد معنا کرده‌اند. بااینکه نوآوری سنت تاریخ است؛ سنت طبیعت است و بدون نوآوری زندگی بشر معنا پیدا نمی‌کند؛ اما این‌ها مخالفت کردند. این دو گرایش متضاد وجود داشته است.

پس ما باید پیشرفت و آن چیزی را که از تحول اراده می‌کنیم و می‌خواهیم، درست برای خودمان معنا کنیم و بفهمیم دنبال چه هستیم، تا نه آن سوءاستفاده انجام بگیرد، نه این مخالفت و ضدیت. البته این به معنای این نیست که ما تازه می‌خواهیم پیشرفت را شروع کنیم، لذا الگو برای پیشرفت می‌خواهیم؛ نه، پیشرفت در کشور ما با انقلاب و با نهضت انقلابی شروع شد. یک جامعه‌ی ایستای راکد، زیر فشار، استعدادهای خفته، بدون اجازه‌ی هیچ تحرکی در دریای عمیق استعدادهای ملی ما، با حرکت انقلابی دگرگون شد.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار دانشگاهیان سمنان، ۱۳۸۵٫۰۸٫۱۸: باید راه آزاد اندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده‌شکنی و بر هم زدن پایه‌های هویت ملی نینجامد. این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاهها فوراً می‌رود به سمت دولت و وزارت علوم و…؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعه‌های فعال دانشجویی. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت می‌کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ اینها با هم تفاوت دارد. این وظیفه‌ای است به عهده‌ی خود شماها. امثال بنده که مسئول هستیم؛ البته مسئولیتهایی داریم و شکی نیست در این زمینه‌ها؛ اما کار، کارِ خود شماهاست. گمان نکنید که نهضت آزاداندیشی و حرکت تحول و شجاعت در کارهای گوناگون را، به جای شما که دانشجو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسئولان دولتی یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم.نهضت نرم‌افزاری و جنبش نرم‌افزاری و نهضت تولید علم را ما مطرح کردیم؛ الان حدود ده سال می‌گذرد و امروز یک غوغایی راه افتاده است. چه کسی این را راه انداخته؟ من که یک کلمه بیشتر نگفتم. این کار را شما کردید؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از این قبیل است. وظیفه‌ی نخبگان فکری و فرهنگی جامعه و حوزه و دانشگاه، مدیریت این تحول است. نه باید تحولات را سرکوب کرد، نه باید تسلیم هر تحولی شد. خوب، این تحول برای چیست؟ برای پیشرفت. پیشرفت چیست؟ باید آن را معنا کنیم.

اولاً این سؤال را باید از خودمان بکنیم: پیشرفت چیست؟ اگر سؤال نکنیم که پیشرفت چیست، پیداست به فکر پیشرفت نیستیم. بنابراین، باید اول این سؤال را از خودمان بکنیم و به دنبال پاسخش حرکت بکنیم تا آن را پیدا بکنیم. اینکه «پیشرفت چیست؟» حرفهای گوناگونی در سطح دنیا مطرح است. همه‌جور حرفی هست؛ نسخه‌های قلابی، توصیه‌های متناقض، عجیب و غریب و بعضاً خائنانه، که این بلایی بود که در آغاز شروع مدرن‌سازی کشور به جان ما ایرانیها افتاد.

اول که نشانه‌های پیشرفت اروپایی برای ایرانیها معلوم شد، کم کم به فکر افتادند که ببینند در اروپا، در آن طرف دنیا، چه خبراست؛ قبل از آن، اصلاً خبر نداشتند که در دنیا چه خبر است! سلاطین قاجاری آنقدر گرفتار حرمسراها و سفره‌خانه‌ها و گرفتاریهای شخصی و مسائل بی‌ارزش خودشان بودند که اصلاً از اینکه در دنیا چه دارد می‌گذرد، خبر نداشتند. رنسانس چه بود؟ چطور به وجود آمد؟ چرا به وجود آمد؟ نتیجه‌اش چه شد؟ اصلاً این قضایا را تا دوران فتحعلی شاه و بعد از آن ملتفت نبودند!

بعد که جنگ ایران و روس شد و دستگاه قاجاری به واسطه‌ی سلاحهای پیشرفته‌ی روسها – که آن روز از امکانات جدید و سلاحهایی که برای خودشان ساخته بودند، بهره بردند – تو دهنی محکمی خورد، تازه کسانی را به اروپا فرستادند و سفرای اروپایی هم که در ایران زندگی می‌کردند، دست و پایی باز کردند. پیغام‌آورها و مأموران ویژه‌ای هم برای زمینه‌سازی نفوذ سیاسی به ایران گسیل شدند و با روشهای خودشان به ایران آمدند.

اولین کسانی که با موج به اصطلاح مدرنیته مواجه شدند، چه کسانی بودند؟ شاهزاده‌ها، رجال دربار قاجاری و شخصیتهای متنفذ سیاسی آن روز. عامه‌ی مردم که خبری نداشتند، علما که اطلاعی نداشتند و دیگران که چیزی نمی‌دانستند. اینها هم به جز خیلی افراد معدود، عموماً – تقریباً می‌شود گفت بدون استثنا – در مواجهه‌ی با این فرهنگ و پیشرفتهای غربی مات و مبهوت شدند؛ دست و پای خودشان را گم کردند و نتوانستند ذهن و عقل خودشان را به کار بگیرند و از پیشرفت طرف مقابل، به فکر پیشرفت خود بیفتند.

نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در دوران مشروطیت و بعد از استقرار آن، روشنفکرهای درجه‌ی اول ما عقیده‌شان این شد که اگر ایران بخواهد پیشرفت کند، باید از فرق سرتا پا غربیِ کامل بشود! این، یعنی تقلید محض. و همین‌طور هم عمل کردند و این روند تا حکومت پهلوی ادامه داشت.

حکومت پهلوی آمد این را برنامه‌ریزی کرد تا با سرعت بیشتری این کار انجام بگیرد. به آن مقداری که در دوره‌ی قاجار بود، قانع نبودند. پهلوی را برای این سرِ کار آوردند؛ چند تا روشنفکرِ دست‌نشانده‌ی مورد اعتماد خودشان از ایرانیهای تحت تأثیر غرب را هم به عنوان عناصر فرهنگی، دور و برِ آن گذاشتند تا همین کار را بکنند. مسئله‌ی کشف حجاب، مسئله‌ی تغییر لباس و مسئله‌ی حذف کردن نشانه‌های ایرانیِ اسم: میرزا، سید، خان، آقا، دادن امتیازات فراوان در زمینه‌های نفت و آوردن مستشارهای خارجی – که روز به روز هم بیشتر شد – از این قبیل است. بعد هم که – انگلیسیها رضاخان را کنار گذاشتند، در دوره‌ی بعد، امریکاییها از سال ۱۳۳۲ همه کاره‌ی کشور شدند؛ این سرگذشت تحولات ما در دوران طاغوت است که با همان مدیریت خطرناک که گفتم، به سمت نابود کردن اصالتها رفت.

ای کاش در مقابل چیزی می‌گرفتند! نه، هیچ چیز هم نگرفتند. یعنی ایرانیها در طول سالهای متمادی – بیش از شصت، هفتاد سال – که در اختیار انگلیسیها و غربیها بودند، این قدرت را پیدا نکردند که مثلاً یک مرکز تحقیقات علمی در کشور به وجود آورند که ظرف پنجاه سال دو تا اختراع درست کند؛ دانشمندانی را تربیت کنند که دو، سه تا کشف جدید علمی بکنند؛ یعنی اینها این اندازه از غرب استفاده نکردند. آنها چه می‌خواستند؟ مصرف کننده می‌خواستند. مصرف کننده‌ی اقتصادی‌ای که به طور طبیعی با خودش مصرف فرهنگی و تسلیم سیاسی را هم همراه دارد. آنها این را می‌خواستند؛ اینها هم راحت تسلیم شدند و دادند.

همه‌ی این تشنجها، درگیریها و چالشهایی که شما در دوران حکومت قاجاریه از زمان تنباکو تا دوران رضا خان و تا بعد از آن می‌بینید که بین جبهه‌ای از مؤمنین به رهبری علما از یک طرف و حکام جائر از یک طرف انجام گرفت، نشئت گرفته از این قضیه است. در قضیه‌ی امتیاز «رژی»، میرزای شیرازی در مقابل دادن امتیازِ مفت و مجانیِ یک منبع درآمد بزرگ در کشور به غربیها و خارجیها، مخالفت کرد. در قضیه‌ی امتیاز «رویتر» همین‌طور، و در قضیه‌ی قراردادِ ۹۹ – قرارداد معروف به «قرارداد وثوق الدوله» که در واقع طبق آن، همه‌ی کشور را به دست انگلیسها می‌دادند – هم همین طور بود، که مدرس، آن روحانی برجسته، مخالفت کرد. در قضیه‌ی ملی شدن صنعت نفت هم که مرحوم آقای کاشانی (رضوان اللَّه علیه) دخالت کرد، همین طور بود. این چالشهایی که علما با حکام دورانهای مختلف داشتند – که مردم و بسیاری از روشنفکرها هم با اینها همراهی کردند – همه در این مرز است؛ مرز منافع ملی، و آن طرف هم که تحول ناشی از اراده و تصمیم‌گیری قدرتهای بیگانه‌است. پس نسخه‌های پیشرفت و نسخه‌های غربی و بیگانه، بعضاً حتّی خائنانه است.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور، ۱۳۸۸٫۰۸٫۰۶: رمز پیشرفت یک کشور، یعنی آن محور اصلی برای اقتدار یک کشور، پیشرفت همراه با اقتدار، علم است.

[۲۴] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۱۳۹۵٫۰۶٫۰۳: ما امروز در مسائل فضایی، هسته‌ای، نانو، فنّاوری زیستی و دیگر موارد گوناگون، پیشرفتهای زیاد و مهمّی داریم؛ این پیشرفتها ناشی از گفتمان‌سازی است.

[۲۵] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت، ۱۳۸۳٫۰۶٫۰۴: نوآورى نظام ما همین است که مى‌خواهیم عدالت را با توسعه و با رشد اقتصادى در کنار هم و با هم داشته باشیم و اینها با هم متنافى نیستند.

 

بیانات امام خامنه‌ای در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی، ۱۳۸۹٫۰۹٫۱۰: یکی از ارکان اصلی الگوی پیشرفت اسلامی‌ایرانی باید حتما مسئله‌ی عدالت باشد.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار رئیس‌جمهوری و اعضای هیأت دولت، ۱۳۸۷٫۰۶٫۰۲: بدون عدالت، پیشرفت مفهومی ندارد و بدون پیشرفت هم عدالت مفهوم درستی پیدا نمیکند؛ باید هم پیشرفت باشد و هم عدالت.

 

بیانات امام خامنه‌ای در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت، ۱۳۹۹٫۰۶٫۰۲: اسلام الگوی مستقلّ خودش را دارد. الگوی اسلامی برای نظام‌سازی و جامعه‌سازی به طور خلاصه یک الگویی است مرکّب از ایمان و علم و عدل؛ این سه عنصر اصلی است. ایمان به معنای ایمان توحیدیِ خالص که این ایمان توحیدیِ خالص، هم در ساخت شخصیّت انسانها تأثیر میگذارد، هم در ساخت جامعه و قواره‌ی عمومی جامعه اثر میگذارد، و هم در عمل شخصی امتداد دارد، هم در شکل اجتماعی. علم با گستره‌ی بی‌انتهای [آن] -هم علم الهی، هم علم طبیعی به آن [معنا] که غربی‌ها هنرشان را در آن نشان دادند، [یعنی] تسخیر طبیعت و تسلّط بر طبیعت و مانند اینها- جزو چیزهایی است که در اسلام ممدوح است. بعد انسان عروج میکند از این مرحله به مراحل بالاتر؛ علم به هویّت انسان، علم به عالَم ملکوت و علوم الهیِ برتر از این حرفها. این علم شامل همه‌ی این مسائل است. عدل هم به معنای وسیع عدل؛ هم عدالت اقتصادی، هم عدالت قضائی، هم عدالت اجتماعی، [یعنی] عدالت به معنای واقعی کلمه. این، آن چیزی است که امام به ما یاد داده.

ما البتّه در هر سه بخش عقبیم. تحرّک ما تحرّک مناسب و شایسته‌ای نبوده امّا الگو این است که انسان این را در شعارها، در اظهارها، در جهت‌گیری‌ها، در حرکتهایی که در این ۴۱ سال در جمهوری اسلامی صورت گرفته، در شخصیّت‌سازی‌هایی که صورت گرفته، میتواند مشاهده بکند؛ نمونه‌هایش شهدای بزرگ ما هستند، نمونه‌اش شهید بهشتی است، نمونه‌اش شهید رجائی است، نمونه‌اش شهید باهنر است، نمونه‌اش شهید مطهّری و تا این آخر شهید قاسم سلیمانی است؛ الگوی اسلامی این است. شما با عملکرد خودتان میتوانید این الگو را در چشم مردم جهان شیرین کنید و تبلیغ کنید آن را، برجسته کنید یا خدای نکرده بعکس، آن را از چشمها بیندازید. بنابر‌این، خدمت در جمهوری اسلامی این [طور] است؛ فقط صرف این نیست که ما با خدمت خودمان یک کمکی به آحاد بشر یا به جمع معیّنی یا به کشور میکنیم؛ مهم این است که ما با این کار خودمان، با این عملکرد خودمان، با این خدمت خودمان، داریم در واقع چهره‌ی اسلام را و الگوی اسلامی را نشان میدهیم. و این الگو وجود دارد؛ چه مستکبرها بخواهند، چه نخواهند، این الگوی تازه سر برآورده در دنیا، و آنها هم از همین میترسند؛ دشمنی‌شان به خاطر این است که این الگو، الگویی است که اصول مسلّمِ آنها را قبول ندارد؛ مدیران و جهت‌دهان آنها مبتلا به کج‌رفتاری و کج‌اندیشی در عمده‌ی مسائل زندگی هستند و الگوی جمهوری اسلامی، الگوی اسلامی، این را قبول ندارد و خطّ مستقیم را، خطّ حق را در مقابل باطل دنبال میکند؛ دشمنی‌های اینها به خاطر این است. کینه‌توزی‌ای که شما می‌بینید آمریکا و بعضی‌های دیگر با جمهوری اسلامی دارند، فقط به خاطر بودن زید و نبودن عمرو و فلان کار خاص و مانند اینها نیست؛ با اساس مخالفند. البتّه از لحاظ تاکتیکی کارهایی را دارند. این عمل کارگزار نظام بایستی این الگو را نشان بدهد.

 

[۲۶] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار دانشگاهیان سمنان،‌۱۳۸۵٫۰۸٫۱۸: وظیفه‌ی نخبگان فکری و فرهنگی جامعه و حوزه و دانشگاه، مدیریت تحوّلات اجتماعی است. نه باید تحوّلات را سرکوب کرد، نه باید تسلیم هر تحوّلی شد. خوب، این تحوّل برای پیشرفت است.

[۲۷] بیانات امام خامنه‌ای  در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی، ۱۴۰۰٫۰۲٫۲۱: آنچه با جوانها و بخصوص دانشجوها میخواهم مطرح کنم مسئله‌ی تحول‌خواهی و تحول‌آفرینی است؛ اوّلاً بگوییم مقصود ما از تحول‌خواهی چیست و تحول یعنی چه؛ ثانیاً تبیین کنیم که نیاز به تحول به چه دلیل است و چرا ما نیاز داریم به اینکه تحول به وجود بیاید؛ ثالثاً منطق این تحول را مشخّص کنیم، گفتمان این تحول را مشخّص کنیم که تحول با چه هدفی بایست انجام بگیرد و به چه سمتی باید ما را حرکت بدهد… مقصود ما از تحول، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همه‌ی بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی -که حالا بعد نمونه‌هایی را عرض خواهم کرد- و به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روشها و کارکردها.

در مورد این نیاز که «چرا باید تحول انجام بگیرد» -که واقعاً بایستی به این نیاز هم اعتقاد داشته باشیم- لذا لزوم این حرکت به [خاطر] این است که در کنار پیشرفتهای کشور و موفّقیّتهای کشور که زیاد است -در بیان دوستان که اینجا صحبت کردید، بعضی از اظهارات بود که نشان‌دهنده‌ی وجود پیشرفتها است، لکن آنچه در واقع در کشور از لحاظ پیشرفتهای گوناگون در زمینه‌های مختلف اتّفاق افتاده خیلی وسیع‌تر و گسترده‌تر از این حرفها است- لکن در کنار این پیشرفتها ما در جاهایی عقب‌ماندگی داریم و مشکلات مزمن‌شده داریم که این مشکلات بایستی حل بشود. در حوزه‌ی اقتصاد، ‌در حوزه‌ی عدالت، به طور جدّی مشکل داریم؛ در زمینه‌ی آسیب‌های اجتماعی مشکلات اساسی داریم که بعضی از اینها حقیقتاً به صورت بیماری مزمن هم درآمده و نیاز به راه‌‌حل‌های جدّی دارد؛ علاوه‌ی بر اینکه این عقب‌ماندگی‌ها وجود دارد و ناشی از غفلتهای ما است -یعنی در طول زمان، در طول این ده‌ها سال، در مواردی غفلتهایی انجام گرفته- بعضی از غرض‌ورزی‌ها هم موجب زاویه‌دار شدن با خطّ انقلاب و تدریجاً پشت کردن به انقلاب شده و بنابراین این وضعیّت ایجاب میکند که ما به فکر یک حرکت تحولی باشیم.

علاوه‌ی بر اینها بر اثر همین غفلتهای ما، بسیاری از ظرفیّتها معطّل مانده. ظرفیّتهای بسیاری در کشور وجود دارد، فرصتهای به معنای حقیقی کلمه فراوان بلکه بی‌شمار در کشور هست که اینها بدون استفاده مانده و این مایه‌ی خسارت برای منافع ملّی است. خب این مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار اداره‌ی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوق‌العاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دوره‌ی از انقلاب است برای گام دوّم. البتّه در گذشته و در طول زمان در زمینه‌های تحولی در بخشی از جاها یک کارهایی انجام گرفته لکن یک حرکت کلّی‌تر و عمومی‌تر و جامع‌تری در این زمینه باید انجام بگیرد.

[در مورد] حوزه‌ی تحول هم که این تحول در کجاها باید انجام بگیرد، همان طور که قبلاً اشاره کردم، هم در بخشهای گوناگون حکمرانی و بخشهای مدیریّتی کشور است که خب در زمینه‌های اقتصاد، در زمینه‌های مسائل اجتماعی، در زمینه‌های مسائل فکری، مشخّص است کم‌کاری‌هایی وجود دارد و رفت و برگشت‌های اداری، کاغذبازی‌ها و دیوان‌سالاری‌های زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر، مانع از تلاش است -هم در زمینه‌ی اقتصاد که خیلی واضح است و هم در زمینه‌های دیگر- بنابراین یک حوزه‌ی مهم برای تحول، همین بخشهای مدیریّتی کشور است؛ یک بخش هم در مورد زندگی عمومی مردم است که در این زمینه‌ها هم به معنای واقعی کلمه در بعضی از بخشها بایستی تحولی حرکت کرد. عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راه‌حل‌های جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحولی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیّه‌ی اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف موادّ غذائی، اسراف برق. مسابقه‌ی تجمّل؛ که حالا ما اشرافیگری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به جای خود مطلبِ کاملاً درستی است لکن مشکل اینجا است که ریخت‌و‌پاش‌های اشرافی‌گرانه به طبقات غیراشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسّفانه مسابقه‌ی تجمّل در ازدواجها، در خانواده‌ها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد. یا بالا رفتن سنّ ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. خب پس همه‌ی اینها حوزه‌های لزوم تحول است، در همه‌ی اینها بایستی تحول به وجود بیاید.

منطق تحول چیست؟ یعنی ما میخواهیم تحول ایجاد بشود تا بعد به چه وضعیّتی برسیم؟ اگر چنانچه این منطقْ مشخّص و روشن و محاسبه‌شده نباشد، کار به بلبشو و هرج ‌و‌ مرج کشیده خواهد شد؛ لذا در اوّل سال شما میگویید: حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال؛ تحول بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینه‌ی مسائل تحولی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحول به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است وَالّا مطلق تحول نه. پس بنابراین بایستی احسن‌الحال را پیدا کرد. احسن‌الحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه، اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است؛ باید حرکت به سمت این آرمانها آسان بشود و روان بشود. الان ما دشواری‌های زیادی در این زمینه داریم، احتیاج به یک حرکت تحولی وجود دارد. حالا این آرمانها که البتّه باید متوجّه به این آرمانها باشیم و حرکت به سمت اینها بکنیم، سطوح مختلفی دارند و ان‌شاءالله شماها بایستی در جلسات دانشجویی، در جلسات بحث و بررسی دانشجویی روی اینها کار کنید و به جزئیّات آنها برسید و این را برای مردم تبیین کنید.

 

[۲۸] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار مسئولان ستاد سرشماری نفوس و مسکن با رهبر انقلاب، ۱۳۹۵٫۰۶٫۲۳: آحاد مردم عزیز برای آنکه تصمیم‌گیری‌ها در کشور، «درست، به‌جا و کارآمد» باشد، هم در این طرح مهم شرکت کنند و هم آمار و اطلاعات مورد نیاز را به‌صورت دقیق در اختیار دستگاه‌های آماری قرار دهند و آمارها نیز همچنان‌که مسئولان گفته‌اند جنبه‌ی محرمانه دارد.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار مسئولان ستاد سرشماری نفوس و مسکن با رهبر انقلاب،۱۳۹۰٫۰۸٫۰۲: آنچه که من عرض میکنم، این است که آمار برای برنامه‌ریزیهای کشور، یک امر حیاتی است؛ یعنی اگر آمار نباشد، برنامه‌ریزی امکان‌پذیر نیست؛ اگر صورت برنامه‌ریزی هم باشد، محتوای برنامه‌ریزی یک چیز غیر منطبق با واقعیت و غلط از آب در خواهد آمد. بنابراین آمار ستون فقرات برنامه‌ریزی است. فرقی هم نمیکند که برنامه‌ریزیهای اقتصادی باشد، فرهنگی باشد، اجتماعی باشد، سیاسی باشد؛ حتّی دیپلماسی باشد. همه‌ی انواع برنامه‌ریزی، متوقف به آمار است. ما ندانیم چه داریم و چگونه داریم و با چه خصوصیاتی داریم، هرگز نخواهیم توانست برای آینده برنامه‌ریزی کنیم؛ این چیزِ روشن و واضحی است؛ این را باید همه احساس کنند؛ هم مردم این را بدانند، هم بخصوص دستگاه‌ها بدانند.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار مسئولان ستاد سرشماری نفوس و مسکن با رهبر انقلاب، ۱۳۹۵٫۰۶٫۲۳: در آمارها، هم باید وضعیت موجود تبیین شود و هم «روند تغییرات» شناسایی شود تا در روزگار کنونی که سرعت تغییرات در آن بسیار زیاد است، مسئولان و تصمیم‌گیران کشور بر اثر تغییر روندها غافلگیر نشوند.

[۲۹] سخنرانی تلویزیونی امام خامنه‌ای به مناسبت سی‌ویکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)، ۱۳۹۹٫۰۳٫۱۴: نکته‌ی دوّم این است که تحول صحیح احتیاج دارد به پشتوانه‌ی فکری؛ یعنی هر حرکت بی‌پشتوانه‌ی فکری را نمیشود تحول دانست. بعضی از حرکتهای سبُک و سطحی را نمیشود به حساب تحول گذاشت؛ تحول پشتوانه‌ی فکری [میخواهد]. فرض کنید یکی از مسائلی که امروز باید حتماً تحول در آن به وجود بیاید، مسئله‌ی عدالت است. در زمینه‌ی عدالت باید تحول ایجاد کنیم و این باید متّکی باشد به یک مبنای فکری که اندیشه‌ی متقن و شکل‌یافته‌ی ما در زمینه‌ی عدالت چیست؛ آن وقت بر اساس آن برویم سراغ تحول؛ یعنی این پشتوانه‌ی فکری یکی از چیزهای لازم است که از دارایی‌های معنوی ما است؛ یعنی ما بایستی از دارایی‌های معنوی‌مان در این زمینه استفاده کنیم که عبارت است از احکام اسلام و مقرّرات اسلامی و آیات کریمه‌ی قرآن و کلمات اهل‌بیت (علیهم السّلام)؛ از اینها باید استفاده کنیم و بر اساس اینها باید تحول ایجاد بکنیم.

[۳۰] سخنرانی تلویزیونی امام خامنه‌ای به مناسبت سی‌ویکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)، ۱۳۹۹٫۰۳٫۱۴: یک نکته‌‌ی دیگر این است که تحول را نباید با یک سلسله کارهای سطحی و دم‌دستی اشتباه گرفت. بعضی از کارهای سطحی، که متهوّرانه، عجولانه یک کاری انجام میگیرد؛ اینها تحول نیست؛ گاهی اوقات برای فرونشاندن هوسِ یک کار، این کارها انجام میگیرد که اینها خیلی ارزشی ندارد. تحول، کار عمقی است، کار اساسی است که بایستی اتّفاق بیفتد. سرعت البتّه مهم است لکن سرعت با شتابزدگی فرق دارد. خب حالا اینها یک نکاتی بود در مورد تحولی که باید ما دنبالش باشیم، ملّت ایران، بخصوص جوانهای ما باید دنبالش باشند؛ این نکات را بایستی توجّه کرد.

[۳۱] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر انقلاب، ۱۳۹۰٫۰۳٫۲۳: یک نقشه‌ی مهندسی فرهنگی لازم است. ما وضع فرهنگی مطلوب کشور را تصویر کنیم و اجزاء متشکل آن را در مقابل خودمان ترسیم کنیم، بعد ببینیم کجاها اولویت دارد، کجاها احتیاج به مراقبت بیشتر دارد؛ به آنجاهائی که در این مدت مغفول‌عنه باقی مانده، برسیم و مسئله را دنبال کنیم؛ یک جاهائی سرمایه‌گذاری بیشتری لازم دارد، به اینها توجه کنیم. این، مهندسی فرهنگی است؛ که خب، کار سختی است.

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران، ۱۳۹۵٫۰۵٫۳۱: مسجد پایگاه بزرگ بسیج فرهنگی و حرکت فرهنگی است؛ شیوه‌ی کار را باید در مسجد آموخت که چه‌کار کنیم.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۹۲٫۰۹٫۱۹: همه چیز مترتّب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند.

 

بیانات امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از رؤسای دانشگاه‌ها، ۱۳۸۲٫۱۰٫۱۷: فرهنگ هر کشور، بستر اصلی حرکت عمومی آن کشور است.

لینک کپی شد!