چراغها را کم کردم. حامد را روی پایم گذاشتم و شروع کردم به لالایی خواندن. چشمهایش داشت سنگین میشد که یک مرتبه صدایی بند دلم را پاره کرد. کسی محکم به در میکوبید و تند تند زنگ خانه را میزد.
رادیو بانور
قسمت سیوششم: مهمان نیمه شب
به روایت خانم آرزو حسینی – خراسان جنوبی
false
مهمان نیمه شب