فرزانه با دهان باز دور و برش را نگاه کرد. سریع نگاهم را پایین انداختم که یعنی حواسم به کار خودم است. با حیرت پیش من آمد: «خاله خاله! ببین تونستم به ابوالفضل قل هوالله یاد بدم.»
رادیو بانور
قسمت سیوپنجم: سکوت ممنوع
به روایت خانم زهرا حاتمی
false
رادیو بانور - قسمت ۳۵ - سکوت ممنوع